رسیده ام به سقوط قرار بدرقه ات
چقدر می کشدم انتظار بدرقه ات
به دور و تلخ ترین ترس ایستگاه حضور
صدای ممتد سوت قطار بدرقه ات
به آشنای غریبی که محو می گردد
درون قاب تصاویر تار بدرقه ات
گناه بخت پریشان و دست کوتاه است*
که از شکوفه رسیدم به خار بدرقه ات
تو می روی و همین مبدا زمان بدی است
به مرکزیت نصف النهار بدرقه ات
و مرگ که هیچ به غیر از شکست قلب نبود
نوشت نام مرا بر مزار بدرقه ات
#محمد_بهبودی @aarrf*اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
#حافظ