#تذکرة_الاولیاء #عطارذکر "معروفِ کَرخی" رحمة الله علیه
نقل است که یک روز روزهدار بود و روز به نمازِ دیگر (نماز عصر) رسیده بود و در بازار میرفت.
[شنید که] سقّایی (=آبفروش) میگفت: رَحِمَ الله مَنْ شَرِبَ (=خدای رحمت کناد بر آن کس که از این آب بخورد) بِسْتَد و باز خورد.
گفتند: نه روزهدار بودی!؟
گفت: آری، لکن به دعای او رغبت کردم.
و چون وفات کرد به خوابش دیدند.
گفتند: خدای با تو چه کرد؟
گفت: مرا در کارِ آن سقّا کرد و بیامرزید. (ص ۲۸۵)
@aarrf