شهید احمد مَشلَب

#بازی
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@aHMADMASHLAB1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
~🕊~
#تلنگر💥

رفیقم...؟
چند ساعت #فیلم میبینی👀؟
چند ساعت #بازی میکنی🕹؟
چند ساعت وقتت بیهوده داخل #فضای‌مجازی گذشت📱؟

حساب کردم اگر ما
"روزی 5 دقیقه" مطالعه
برای شناخت امام زمان بگذاریم؛
هفته ای 35 دقیقه،
ماهے 150 دقیقه
و سالی 1825 دقیقه
درباره امام زمان مطالعه کردیم🍃:)

اینطوری ساݪ دیگه اسم سرباز امام زمان بیشتر بهمون میاد✌️🏻🕊

@AhmadMashlab1995
🔸بابا چیزی نشده رنگ همه پریده
همش #فیلم بود!
تیاتر بود آقا، داعشی در کار نبود، همه عینه #نقی_معمولی بازیگر بودن!
جلوی دوربین فیلم #بازی میکردن!
پشت دوربین هم #سیروس_مقدم اشاره میکرد کات میکردن، همه عوامل فیلم کنار هم چایی میزدن🍉
اون لگد هم اصلاً نخورد 👞
پشت تلفن هم کسی نبود که بیاد سراغ بچه ها!
همش فیلم بود!
اما واقعیت ماجرا میدونی کجاست؟
واقعیت ماجرا، تو بیابون های تنف و تلعفعر بود، اون جایی که محسن #حججی رو زنده و زخمی و تشنه گرفتن!😔
و این #بسیجی خمینی مثل شیر شرزه تو چشم های دواعش نگاه میکرد و مرگ رو به سخره گرفته بود!
واقعیت ماجرا #خانطومان بود و لشگر 25 کربلا که 16 نفر از رعنا ترین جوانان این مملکت، که بعضی ها، تازه داماد بودن مثل برگ پاییزی رو زمین ریختند! 😞
واقعیت ماجرا رو باید از خانواده #شهدا، از و همسر و مادر #شهید حججی پرسید که وقتی عکس جوون رعناشونو، تو چنگال #داعش دیدند، خنجر کفر و رو پهلوی جوونشون دیدن چی بهشون گذشت!
اونجا دیگه فیلمنامه و کارگردان نبود که کات بده!
سکانس یک بار فیلمبرداری میشد اونم توسط خود خدا!
واقعیت ماجرا رو باید از #همسر شهید حاج عباس عبداللهی پرسید که وقتی فیلم دوره کردن پیکر شهیدش توسط داعش رو دید چی بهش گذشت! 😭
واقعیت ماجرا رو باید از همسر #شهید_اسکندری پرسید که وقتی #سر شوهرش رو روی نیزه دید چه حالی شد!🚩
واقعیت ماجرا رو باید از اون نو عروسی پرسید که دو هفته قبل تو خرید عروسی بود و حالا باید بندهای کفنو باز کنه تا مَردش رو برای آخرین بار ببینه!
واقعیت ماجرا رو باید سالها بعد از نوزاد چند ماهه #شهید_بلباسی پرسید که از چهار ماهگی یتیم شدن یعنی چی!
واقعیت ماجرا رو باید از دختر بچه های شهدای #مدافع_حرم پرسید که از الان تا شب عروسی باید ماکت بابا شونو بغل کنن!
واقعیت ماجرا رو باید از همسر تازه عقد کرده #شهید_سیاوشی شنید که ماشین عروسش کنار مراسم تشییع شوهرش پارک بود!

🔻پسر جون اینا همش الکی بود!
فیلم اصلی رو مدافعان حرم زینب کبری(س) بازی کردند که فیلمشون تو عرش اعلی اکران خصوصی بود برای خود خدا، فرش قرمز شونم با خونشون رنگین شد و جایزه بهترین #بازیگر مرد هم از دست های حضرت زهرا گرفتن!
آره داداش
اینا همه فیلمه!
#قهرمان های اصلی جای دیگه ان!
اگه نبودن مدافعان حرم، لباس و روسری ناموس خیلی از این #روشنفکر ها به جای چوب ، سر کلاشینکف بود!

#اندکی_تفکر
#شهیداحمدمشلب
@ahmadmashlab1995
زهرا فقط بابایش را می خواهد...

🔹یک. وداع با پیکر #شهید_مدافع_حرم در منزلش

نه نمی‌خوام!
من اصلاً نمیام!
مگه خودت نگفتی امروز بابات میاد؟!
پس چرا نیومده؟!
خاله دستی به سر زهرا می‌کشد: دخترم! بابات اومده دیگه... پاشو بریم...😔
نه من این #بابا رو نمی خوام!
من #بابای_توی_صندوق رو نمی خوام!
من بابای ایستاده می خوام!
من اصلاً بابای نشسته می خوام تا برم روی پاش بشینم...
خاله اشک هایش را پاک می کند: دخترم ببین داداشت چه جوری داره پیشونی بابا رو می بوسه! پاشو بریم... الان بابا رو می برن ها...
زهرا سرک می‌کشد؛ داداش حسین خودش را انداخته روی صورت بابا...
اگه بابام اومده پس چرا همه دارن #گریه می‌کنن؟!
نه من این بابا رو نمی خوام!
پس چرا #چشماش رو باز نمی‌کنه؟!
این همه #نقاشی براش کشیدم، چه جوری بهش نشون بدم؟!
همیشه وقتی نقاشی هام رو می‌دید، #بغلم می‌کرد و می‌گفت: آفرین دخترم!
الان چه جوری بگه: آفرین دخترم؛ اصلاً چه جوری بغلم کنه؟!
نه من نمی‌خوام...😭😭

🔹دو. وداع با #صداقت در #مناظرات_انتخاباتی

راستی زهرا #چیز زیادی نمی‌خواهد؛ فقط بابایش را می‌خواهد!
می‌خواهد بابایش بغلش کند، مثل بابای ریحانه که الان بغلش کرده است!
می‌خواهد روی #کول بابایش بنشیند!
بابا وقتی داشت می‌رفت مسافرت بغلش کرده بود و #غلغلکش داده بود، می‌خواهد بابایش یک بار دیگر #غلغلکش بدهد...
به نظر شما این چیز زیادی است؟!
او اصلاً نمی داند #آستانه کجاست؟
اصلاً نمی داند #مذاکرات سه جانبه یعنی چه؟!
اصلاً نمی داند و نمی خواهد بداند که در مذاکرات چه می گذرد!
او فقط بابایش را می خواهد...
او برایش مهم نیست که اگر امروز دیپلمات‌های ما را در قصه سوریه به #بازی راه می‌دهند و ما یک طرف #موازنه شده ایم، به خاطر بابای او و بابای حلماست، دختر #شهید_محمد_ایلانلو را می‌گویم که حتی همین #بابای_توی_صندوق را هم برایش نیاورند...
او اصلاً نمی داند #انتخابات چیست!
اصلاً نمی ‌خواهد بداند اگر بابایش زنده بود، به چه کسی #رأی می‌داد؟!
او فقط بابایش را می‌خواهد...

آهای کسایی که می‌گوئید حضور ما در مذاکرات سوریه به خاطر #قدرت_دیپلمات‌های ماست! نه به خاطر #شهرهای_موشکی_زیر_زمینی و نه به خاطر #ماجراجویی نیروهای نظامی ما در این کشور (زهرا که این حرف‌ها را نمی‌فهمد ولی به خاطر این جمله از او #عذر می‌خواهم!)، بیایید بابای توی صندوقِ زهرا را ببینید، اگر ما به قدرت دیپلماسی شما #اعتماد کرده بودیم، امروز باید هزاران زهرا در #کرمانشاه و #همدان بابایشان را در صندوق می‌دیدند!

🔹سه. همه سهمیه‌ها مال شما...
زهرا فقط بابایش را می‌خواهد...
اما نمی داند همین‌ها که امروز بابایش را #مسخره می‌کنند، فردا مادرش را به خاطر اینکه شوهرش را برای #پول به سوریه فرستاده می‌سوزانند و پس فردا که زهرا بزرگ شد و به بابایش افتخار کرد، او را به خاطر استفاده از #سهمیه مسخره خواهند کرد، بدون اینکه بدانند هزاران سهمیه دانشگاه و غیره، جای یک لحظه #زندگی_بدون_بابا را نمی گیرد...
اصلاً همه سهمیه‌ مال شما، بی معرفت ها! بیایید هرچقدر می‌خواهید سهمیه بگیرید ولی #بابای_زهرا_را_به_او_برگردانید...

پ.ن: زهرای قصۀ ما، دختر همه غیورمردان ایرانی و پاکستانی و افغانستانی و لبنانی و عراقی است که شرف را معنا کردند...
#التماس_تفکر
🌹کانال رسمی شهیداحمدمَشلَب🌹
👇👇👇
@AHMADMASHLAB1995
app.apk
21.9 MB
آپدیت جدید #بازی_این_شهید_کیه_¿؟
آپدیت های جدید در کانال های زیر :
@in_shahid
🌀کانال شهید احمدمشلب🌀
👇👇👇
@AHMADMASHLAB1995