توره | اساطیر باستان

👁‍🗨 بنا بر تعاریف اساطیر تمدن باستانی #مصر، شخصیت خدایگان #اوسیریس ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم "رستاخیز" و "زندگی مجدد" دارد. میدانیم که اوسیریس یگانه داور و صاحب جهان مردگان است و پادشاهی مطلق تمام افرادی که پس از مرگ زندگی دوباره یافته اند از آن اوست.

همین تفاسیر توکل بر عنصر "بهار" را نیز به اوسیریس تفویض میکند. چرا که بهار فصل رویش و سبز شدن و جان یافتن دوباره زمین است و این خود رستاخیز بزرگیست که همه ساله تکرار می شود!

اوسیریس به عنوان خداوندگار رستاخیز زمین و بهار، هر ساله #نیل مقدس را در فصل رویش، سرشار از آب حیات بخش میسازد و آن را در سرتاسر قلمرو طلایی مصر جریان میدهد. آواز خوانی پرستوهای #بنو بر فراز جریان دلنشین نیل و سبز شدن مجدد پاپیروسهای معطر در ساحل رود نشان از این دارد که زمین مرده بار دیگر مشمول لطف اوسیریس شده است و فصل کار و تلاش و آرامش گندمزاران پرمحصول به زودی فرا میرسد!

◽️ @Torecilik

🔗 torecilik.ir

👁‍🗨 شاید در اساطیر تمدن باستان #مصر هیچ گاه مستقیما به پرنده اساطیری که امروزه آن را با عنوان #ققنوس می شناسیم اشاره نشده باشد. اما شباهات جالبی را میتوان در ویژگی های ققنوس با پرستوی اسطوره ای دره نیل یعنی #بنو (Bennu) یافت.

#بنو یکی از صوری است که خدابانو #ایسیس چندین بار در این شکل ظهور و تناسخ یافته است. از جمله او در شکل این پرنده بر فراز آسمان سرتاسر مصر و سواحل شرقی مدیترانه پرواز کرد تا تکه های جسد شوهرش #اوسیریس را بیابد.

جالب است بدانیم خدابانو برای درآمدن به هیبت بنو همواره آتشی عظیم می افروخت و خود را درون شعله ها می افکند! زان پس پرستوی سرخ بال با آوازی گیرا از میان شعله ها سر بر می آورد و پر و بال می افراشت. همچنین ایسیس برای بازگشتن به هیبت اصلیش، خود را در خاکسترهای گرم اجاق مدفون میساخت تا هیبت خدایی الهه مجددا از بن خاکستر به پا خیزد.

▫️ @Torecilik

👁‍🗨 #ایسیس خدابانوی مادر اساطیر #مصر در یکی از معروفترین تناسخ های خود به شکل پرستوی آواز خوان رود نیل تصور میشود.

پرستوی #بنو از اشکال و پرندگان مقدس نزد مصریان است.

▫️ @Torecilik

👁‍🗨 #بنو در اساطیر #مصر، تجسم خورشید به هنگام طلوع و تابیدنش بود

بنو ققنوسی بود که هر پانصد سال یکبار در معبد پدیدار شده و زایش مجدد او از تخم جسد مرده خویش میسر می‌شد.

▫️ @Torecilik

👁‍🗨 در اساطیر #مصر باستان #ایسیس و #اوسیریس ضمن اینکه به عنوان محبوبترین الهه و خدای زوج ایفای نقش کرده اند، داستانهای بسیاری را به عنوان عاشق و معشوق نیز رقم زده اند! شرح چگونگی عشق پایدار و وفاداری ایسیس به همسرش در روایات مثال زدنی است.

در ابتدای ماجرا شاهد اولین تلاش #ست (برادر پلید #اوسیریس) جهت از میان برداشتن برادرش هستیم. او مجلس عیشی ترتیب میدهد و اوسیریس را نیز به عنوان میهمان افتخاری فرا میخواند و خود نیز به همراه هفتاد و دو تن از ملازمانش در مجلس حاضر میشود. #ست از پیش تابوتی بسیار زیبا، زرین و جواهر نشان آماده کرده است و آن را در میان مجلس به معرض نمایش گذاشته. پس از گرم شدن محفل او ادعا میکند که تابوت مزبور را به عنوان هدیه ای برای اوسیریس آماده کرده و از او درخواست میکند که با خوابیدن در تابوت آن را امتحان کند. (لازم است بدانیم نزد مصریان باستان مرگ و زندگی پس از آن موضوعی بسیار مهم بوده و مردم نه تنها دید شومی نسبت به مرگ نداشته اند بلکه قسمت زیادی از طول زندگی خود را صرف آماده کردن لوازم زندگی پس از مرگ خود همچون تابوت و مقبره میکردند)

در اینجا میخوانیم که پس از خوابیدن اوسیریس در تابوت که بانهایت اعتماد به برادرش و با لبخندی زیبا بود، ست و ملازمانش بر سر تابوت ریخته و در آن را بسته و قفل میزنند و بلافاصله در رود #نیل می اندازند. آب رود نیز تابوت را ارج نهاده و آن را به آرامی تا سواحل فینیقیه رهنمون میشود و در تنه خالی درخت گز عظیمی جای میدهد.

از طرفی ایسیس پس از باخبر شدن از داستان عزاداری پیشه میکند. اما پس از مدتی تصمیم میگیرد به جست و جوی بدن همسر خود بپردازد. با این اراده به دنبال نور ملکوتی اوسیریس رهسپار میشود. اما پیش از رسیدنش به درخت، پادشاه #بیبلوس آن را قطع کرده است و از آن تنه درخت عطرآگین‌ و زیبا ستونی برای کاخ خود ساخته است. چون ایسیس به مقصد میرسد و بدن همسر خود را در ستون کاخ شاه میابد تصمیم میگیرد به شکل زنی زمینی وارد کاخ شود تا بتواند تابوت را به دست آورد. به همین دلیل تغییر قیافه داده و به عنوان پرستار شاهزاده ی تازه زاده شده ی کاخ استخدام میشود.

ایسیس مدتی از شهزاده ی کوچک پرستاری میکند. به این صورت که هر شب در خفا آتشی جادویی در آتشدانی سیمین می افروزد و نوزاد را در آن قرار میدهد و خود به شکل پرستوی رود نیل یا #بنو دور این آتش چرخیده و آواز میخواند. بدین صورت این آتش نه تنها آسیبی به کودک نمیرسانده بلکه او را قدرت جاودانگی میبخشید.

اما شبی شهبانوی کاخ به دنبال آواز عجیب و ملکوتی پرستو جذب اتاق شاهزاده میشود و چون فرزند خود را در آتشدان می یابد زجه ای دردناک برمی آورد و به دنبال نجات کودک میدود و این باعث میشود دستانش در آتش بسوزد. پس از این جریان ایسیس که توقف بیش از این را صلاح نمیبیند خود را با هیبت خداییش بر ملکه آشکار میسازد و شهبانو چون او را میشناسد به سجده افتاده و طلب عفو میکند. ایسیس نیز به او مقصود اصلیش از در آتش نهادن کودک را شرح میدهد و به جای خشم گرفتن بر ملکه دستان او را شفا میدهد.

پس از این ماجرا ایسیس قصد عزیمت از کاخ میکند اما به عنوان یک خدابانو از شاه و ملکه میخواهد که ستون گز مزبور را در اختیار او قرار دهند. آنها نیز برای قدردانی از ایسیس این درخواست را قبول میکنند و ایسیس با شادمانی بدن همسرش را که هنوز زنده بوده از تابوت خارج کرده و با قدرت جادویی خود شفا میدهد.

▫️ @Torecilik