#امر_اجتماعی در گفتارهایی از
@Social_Science#محمد_امین_قانعی_راد و عادل مشایخی
@MAminGhaneirad"قبض و بسط جامعه"
📰روزنامه اعتماد، یکشنبه ۹ آبان
#امر_اجتماعي چيست ؟ وقتي
#فوكو ميگويد بايد از جامعه دفاع كرد، چه مرادي دارد؟ آيا امري برساخته ذهن نظريه پردازان علوم اجتماعي است، يا امري عيني و برآمده از حيات انسان ها؟ جايگاهش كجاست و چگونه خود را پديدار ميسازد؟ آيا از ساحت يا سويههاي ديگر زندگي انسان مثل سياست و اقتصاد قابل انتزاع است يا در تعاملي مستقيم با آنها قرار ميگيرد؟ اگر تاثير و تاثري هست، اين كنش و واكنش به چه صورت است؟ چگونه ميتوان آن را شناخت؟ با يك برش همزمان يا در يك فرآيند در زمان؟ علوم اجتماعي ما در شناخت آن چه موفقيتهايي داشتهاند و تا كجا ناكام بودهاند؟ نشست پنجشنبه ششم آبان ماه موسسه پرسش به اين پرسشها اختصاص داشت. محمدامين قانعيراد، جامعهشناس در اين نشست كوشيد به ظهور و تكوين اين مفهوم در علوم اجتماعي اشاره كند و سه برهه را در تحول مفهومي آن برجسته سازد . ابراهيم توفيق اما كوشيد با نشان دادن وضعيت علوم اجتماعي ايران، شرايطي كه در آن امتناع از پرداختن به امور اجتماعي پديد آمده را نشان دهد. عادل مشايخي از سوي ديگر تلاش كرد با بحث از تعامل حوزههاي
امر سياسي و اجتماعي و اقتصادي، به خوانشهاي نادقيقي انتقاد كند كه ميكوشند منتزع از شرايط تاريخي خوانشي ناهمزمان (anachronistic)
@
از پديدههاي تاريخي ارايه كنند.لازم به ذكر است با توجه به حجم مطلب در صفحه پيش رو مشروح سخنان قانعيراد و مشايخي ارايه مي شود و سخنراني ابراهيم توفيق در صفحه بعد از نظر مي گذرد:
@Social_Science#امر_اجتماعی چیست؟
ميتوان گفت سه مفهوم از
امر اجتماعي وجود داشته است. نخست مفهوم مطلقي است كه
#دوركهايم مطرح ميكند، دومي مفهوم نسبي است كه ميتوان به موفه نسبت داد، اگرچه حلقه لاكلاو و موفه و كساني كه در آن چارچوب بحث ميكنند، به آن قايل هستند، سوم مفهوم پوچ است كه مفهومي بودرياري نسبت به
امر اجتماعي است. مفهوم مطلق
امر اجتماعي زاييده انقلاب فرانسه است و ناشي از تلاش دوركهايم براي فايق آمدن بر سوسياليسم و ليبراليسم است. در اين چارچوب است كه دوركهايم مفهوم
امر اجتماعي را كه هم بسته با مفهوم همبستگي (solidarity) است، مطرح ميكند.
@Social_Science#دوركهايم و
#امر_اجتماعيبه عبارت ديگر پروژه
امر اجتماعي در حقيقت پروژهاي دوركهايمي است و استفاده از مفهوم
امر اجتماعي نزد او حركتي اصلاحطلبانه از يك سو در مقابل كساني است كه خواهان حفظ وضع موجود هستند و از سوي ديگر خواهان دگرگوني بنيادين در جمهوري سوم فرانسه است. برخي اين اقدام را ابداع يك افسانه كارآمد از سوي دوركهايم تلقي ميكنند و معتقدند دوركهايم اين بحث را در تعارض آن دو جناح كه در جمهوري فعاليت ميكردند اما ميخواستند جمهوري را به يكي از تضادهاي نخستينش تقليل دهند، مطرح كرده است. يعني فرآيند انقلاب فرانسه مثل هر تحول اجتماعي ديگر حاوي دو جريان متنافر و متضاد بود كه در عرصه سياسي بازنمايي داشتند و ميخواستند جمهوري را به تضادهاي نخستينش محدود كنند....
🗞گزارش کامل در اعتماد
http://www.etemadnewspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=564&PageNO=8👥کانال علوم
اجتماعی👥https://telegram.me/joinchat/B8dgVjzw2lSWh3ZSpj1VhQ