🔴 «
#بدنْ تنها چیزِ واقعاً حیرتآور است». "نیچه"
@SOCIAL_SCIENCE#اسپینوزا الگویِ جدیدی را به فیلسوفان پیشنهاد میکند: «بدن».
او قصد دارد بدن را در مقامِ یک الگو وضع کند: «نمیدانیم بدن به چه کاری تواناست...» این اعلانِ جهلْ یک فراخوان است.
ما از آگاهی و احکام اش، از ارادهْ و معلولهایش، از هزاران شیوهیِ حرکت دادنِ بدن، و مسلط شدن بر بدن و شورها سخن میگوییم، اما حتی نمیدانیم که بدن به چه کاری تواناست. بدونِ این آگاهی از بدن به مهملگویی درمیافتیم. به قولِ نیچه، در پیشگاهِ آگاهی حیران میایستیم، اما «بدن تنها چیزِ واقعاً حیرتآور است...»
با این وجود، یکی از مشهورترین تزهایِ نظریِ اسپینوزا ذیلِ نامِ «موازینگری» شناخته میشود؛ این تز صرفاً هر علیتِ واقعی بین ذهن و بدن را رد نمیکند، بلکه اساساً قائل به اولویتِ هر یک از این دو بر دیگری نیست. اسپینوزا بدین خاطر برتریِ ذهن بر بدن را رد نمیکند که برتریِ بدن بر ذهن را وضع کند، چرا که این حالت نیز به اندازهیِ حالتِ معکوساش معقول نیست. اهمیتِ عملیِ موازینگری در واژگونیِ اصلی سنتی تجلی مییابد که بر اساسِ آن، «اخلاقیات» در مقامِ تهورِ سلطهیِ آگاهی بر شورها بنا شده بود: گفته میشد که وقتی بدن کُنش میکند، بر ذهن کُنش انجام میشود، و بدونِ آن که بر بدن به نوبهیِ خودش کُنشی انجام نشود، ذهن نیز کنشی ندارد. بر عکس، بر طبق «اخلاق» آنچه در ذهن یک کُنش است، ضرورتاً در بدن نیز یک کُنش است، و آنچه در بدن یک شور است، ضرورتاً در ذهن نیز یک شور است. هیچ اولویتی از یک رشته به رشتهیِ دیگر وجود ندارد.
📚 #ژیل_دلوز : اسپینوزا، فلسفهیِ عملی، فصل ۲، در بابِ تفاوت بین اخلاق و یک اخلاقیات، ترجمهی پیمان غلامی، نشرِ دهگان
👥علوم اجتماعی، مسائل روز
👥👉 @SOCIAL_SCIENCE🌐 www.social-science.ir