🔴سه سال از #زلزله_کرمانشاه گذشت،
اما رنج ها کماکان باقی است.✍دکتر فاضل الیاسی- پژوهشگر پسادکتری دانشگاه تهران
در دنیای مدرن که تسلط همه جانبه انسان بر طبیعت غیرقابل انکار است، فقط در جاهایی سوانح و حوادث طبیعی به بحران و فاجعه منجر میشود که در آن غفلت و ناکارآمدی انسان وجود داشته باشد، در غیر این صورت سوانح و حوادثی همانند سیل و
زلزله و غیره به بحران و فاجعه منتهی نمیشود و خسارات جانی و مادی زیادی به دنبال ندارد.
سرزمین ایران که یکی از ده سانحهخیزترین ممالک دنیاست و در میان این ده کشور دنیا ایران رتبه چهارم را به خود اختصاص داده است دارای یک استراتژی خاص جهت مدیریت ریسک و پیشگیرانه نیست و تاکنون نیز مدیریت بحران در ایران ناکارآمد و فاقد برنامه بوده و هست که میتوان تبدیل شدن سوانح طبیعی مانند سیل و
زلزله به فاجعه انسانی و اجتماعی را ناشی از عملکرد ضعیف مسولین دانست.
در
زلزله ۷.۳ ریشتری ۲۱ آبان ماه سال۹۶ که در هشت شهر و ۱۹۳۰ روستا به وقوع پیوست، دهها هزار واحد تخریب، حدود ۷۰۰ نفر کشته و هزاران زخمی بر جای گذاشت، سه عامل منجر به کاهش بسیار زیاد جانباختگان گردید در غیر اینصورت هزاران و شاید دهها هزار کشته بر جای میگذاشت، مهمترین عواملی که تعداد جانباختگان را به حداقل رساند:
۱- زمان وقوع
زلزله که ساعت ۹ و ۴۸ دقیقه شب بود و مردم بیدار و خیلیها بیرون بودند.
۲- وقوع یک پیش
زلزله که هشداری بود برای مردم ساکن این مناطق
۳- وجود شبکههای اجتماعی همانند تلگرام اینستاگرام، فیس بوک و غیره که بعد از وقوع پیشلرزه شروع کردند به هشدار و اطلاع رسانی که نقش مهمی جهت خروج مردم از خانههای خود داشت.
۴- خیلی از واحدها بخصوص در روستاها نوساز بودند، چون در جریان جنگ ایران و عراق اشغال شده و ساکنان آن به مناطق دیگر آواره شده بودند و بعد از اتمام جنگ مردم اقدام به بازسازی خانه های خود کرده بودند.
در این سرزمین پر سوانح و حادثه خیز همانگونه که فاقد استراتژی و مدیریت ریسک و پیشگیرانه هستیم، فاقد برنامه پسا سوانح و بحران نیز هستیم.
بعد از جریان
زلزله کرمانشاه مسولین با وعده و وعیدهای زیادی قول کمک به مردم
زلزله زده
کرمانشاه دادند، وعده دادند در کنار
زلزلهزدگان بمانند، به مستاجرین
زلزلهزده زمین واگذار کنند و آنها که حدود نصف جمعیت
زلزله زدگان را تشکیل می دهند را صاحب خانه کنند، اما مسولین
زلزلهزدگان را در نیمه راه تنها گذاشتند و خبری از زمین مستاجرین و خانهدار کردن آنها نیست.
در امر بازسازی نیز با مشکلات و چالش های زیادی مواجه هستیم:
۱- مسولین بازسازی را به بازسازی صرف فیزیکی تقلیل دادهاند و آن را به یک کالبد آجر و ملات خلاصه کرده اند، اگر چه تسهیلات اعطائی برای بازسازی واحدها نیز اصلا کافی نبود و خیلی از
زلزلهزدگان هنوز پایلوت نشین هستند، دوم اینکه اعطاء این تسهیلات بسیار ناشیانه و دور از عدالتمحوری بود، برای مثال برای یک واحد ۵۰ متری و یک واحد ۲۰۰ متری به یک اندازه تسهیلات پرداخت کردند و این گونه
زلزلهزدگان زیر آوار بدهکاری و قرض و نداری گیر افتادند.
۲- بازسازی فضای اجتماعی مغفول مانده است، در طی سه سال گذشته شاهد هیچ گونه اقدام شایستهای در این راستا نبودهایم. طلاق، خشونت خانوادگی، اعتیاد و سرقت افزایش یافته و امنیت روانشناختی، اجتماعی و شغلی روز به روز کاهش پیدا میکند.
۳- نه تنها خبری از بازسازی فضای روانشناختی نیست، بلکه بدهکار بودن
زلزله زدگان و فشار بانکها این فضا را دوچندان به قهقرا برده است.
۴- برای بازسازی فضای اقتصادی و اشتغالزایی نیز اقدامی صورت نگرفته است و میزان فقر و بیکاری روز به روز افزایش می یابد.
۵- فضای فرهنگی نیز کماکان با مشکلات زیادی مواجه است، مدارس از لحاظ فیزیکی وجود دارند و امر آموزش و تحصیل با چالشهای فراوانی مواجه است، کتابخانه و فرهنگسراها از لحاظ فیزیکی نیز بازسازی نشدهاند.
در یک کلام نگاه مسولین به بازسازی صرفا یک نگاه فنی است، مسولین یا درک و فهم بازسازی در تمام ابعاد آن را ندارند و یا توان انجام بازسازی با کلیت و جامعیت آن را ندارند.
@victims1👥علوم اجتماعی، مسائلروز
👥👉 @SOCIAL_SCIENCE 👉🏿 @SOCIAL_SCIENCEادامه در پست بعدی
👇👇