📰 در روزنامه
#سازندگی (صفحه ادبیات و کتاب) چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴٠۱ میخوانیم:
📖 نگاهی به رمان سالتو نوشتۀ مهدی افروزمنش
✍ #مصطفی_بیان / داستاننویس
🔷 رمان «سالتو»، رمانی مهیج و پُر داستان است. صحنههایی ترسناک و مهیج، مردهایی با صورتِ خونی، دستهای بسته به صندلی، قیافههای نزار، زالوهایی که خون آدمها را میمکند، آدمهای ترس خورده، اسلحه، قلتشنهایی با لباس های چرک گرفته و دندانهای سیاه و زرد، مثل آب خوردن آدم کشتن و هر شب خوشحال بودن از روز گیر پلیس نیفتادن.
🔶 «سالتو»، داستانِ جوانی کشتیگیر و جسور به نام سیاوش است که بدونِ مربی به امید قهرمانی و پهلوانی، مسابقه میدهد؛ روزی ناگهان بخت به او رو میکند و یک مرد ثروتمند و عاشقِ کُشتی به نام نادر تصمیم میگیرد دستِ او را بگیرد و از او حمایت کند؛ و این آشنایی نقطه عطفی است که از آن به بعد فضای داستان حال و هوایی معمایی و رازآلود پیدا میکند.
🔷 سیاوش (راوی داستان)، نمایندۀ جامعۀ محروم و زیر خط فقر است که قوانین بیرحمانۀ خود را دارند. او محل زندگی خود را جزیره معرفی می کند. مکانی مستقل در دلِ کلانشهر پایتخت که به چشم دیده نمیشود اما مستقل از قوانین اجتماعی و عرف جامعه، قانون نانوشته و اربابِ خود را دارد. داوود لجن، ارباب و قانون گذار جزیره است و اهالی جزیره بی برو برگرد مجبور به رعایت و فرمانبری هستند.
🔶 نادر متعلق به جامعۀ مرفه و بی درد است که در جوانی قهرمانِ کشتی بود؛ اما انقلاب و جنگ باعث میشود که از مسابقات جهانی کشتی جا بماند و مسیر زندگیاش تغییر کند. نادر به سیاوش کفش و دوبندهٔ کشتی میپوشاند تا سیاوش به رویای هرگز تحقق نیافتهٔ نادر که قهرمانی در کشتی است جامۀ عمل بپوشاند.
سیاوش وارد زندگی نادر میشود. با همسر نادر، رویا و دوست نادر، سیامک که او را سیا صدا میزنند آشنا میشود؛ و کمکم متوجه اسراری دربارۀ زندگی آنها میشود. از طرف دیگر، سیاوش به قهرمانی کشتی نزدیک و نزدیکتر و در مسابقات جهانی حاضر میشود. به مرور با پُررنگشدن حضور سیاوش در زندگی نادر، سیاوش متوجه میشود که نادر از جنس داود لجن، قاچاقچی خردهپا است اما با ظاهر زندگی متفاوت. او متوجه میشود آشنایی با نادر، برخلاف تصورش از سرِ خیرخواهی نبوده است.
میتوان گفت؛ داستانِ سالتو به سه بخش فقر و خشونت حاشیه شهر، مسابقات کشتی و ثروت، قدرت، فساد و قاچاق در بالای شهر تقسیم میشود.
🔷 خواننده در «سالتو» شاهد چند خُرده روایت است: گذشته سیاوش، مرگ مادر سیاوش، فاش شدنِ راز نادر، راز عشق قدیمی میان سیامک و رویا و در نهایت مرگ سیامک همگی به ایجاد کشش، جذابیت و تعلیق در رمان کمک میکند.
🔶 «سالتو» پُر از تصویر است. تصویرهایی که به شکلگیری ساختمانِ داستان کمک میکند «ریتم تند» از دیگر مشخصههای رمانِ «سالتو» است که بر جذابیت و مهیج بودنِ فضای رازآلود و پُرتعلیق داستان کمک میکند.
🔷 رمان «سالتو» یک رمان اجتماعی و رازآلود است که به بررسی طبقات اجتماعی کلانشهری مانند تهران میپردازد. به بخشِ فراموش شدۀ حاشیه شهر که گاهی با تصمیمات مدیران شهر از تصویر شهر پاک میشوند تا به این شکل صورت مسئله را پاک میکنند.
@Simurgh_Dastan