زندگی به سبک شهدا

#شیعیان
Канал
Логотип телеграм канала زندگی به سبک شهدا
@Shohada72_313Продвигать
643
подписчика
32,4 тыс.
фото
32,4 тыс.
видео
2,4 тыс.
ссылок
کانال زندگی به سبک شهدا آیدی کانال: @shohada72_313 ارتباط بامدیرکانال: @Ahmadgholamii ادمین تبادلات: @faramarzaghaei کانال مادرسروش: http://sapp.ir/shohada72_313 کانال مادر ایتا: eitaa.com/shohada72_313
شیعه رو دارن میكشن تو دنیا مهدی بيا…😭😭

#پاراچنار
#شیعیان_پاکستان


انتشار با ذکر #منبع
🇮🇷 shohada72_313
یا صاحِبَ کُلَّ مُسافِر...
یا حافِظَ کُلَّ غَریبٍ...
#شیعیان_دیگر_هوای_نینوا_دارد_حسین

#صبحتون_حسینی

انتشار با ذکر #منبع
🇮🇷 shohada72_313
..
حال می خواهید محبت به
#امام_زمان_علیه_السلام پیدا کنید، من یادتان می دهم.

🎤هر مجلس که نشسته اي
#ذکر_امام زمان بکنید، نامی از آن #بزرگوار ببرید،

📚کتاب هایی که مربوط به
#آن_حضرت
است و فارسی است، بخرید و بخوانید، از قبیل منتهی الآمال شیخ عباس قمی یا نجم ثاقب حاجی نوری.

📚از این قبیل کتابها خیلی است. یک مقدار
#معجزات_حضرت و رسیدگی هایی که #حضرت به #شیعیان و #دوستان_خود فرمودند، بخوانید.

💕اینها را که می خوانید، قلباً به
#حضرت علاقه پیدا می کنید.

📿هر مجلسی هم نشسته اي
#ذکر_حضرت کن،#اسم_حضرت_را_ببر، فضائل #حضرت را بگو، #دعا درباره حضرت بکن،

😍اینها تو را کم کم نسبت به
#حضرت مهربان تر می کند، کم کم از زبان بگذر و به عمل بیا،

💸
#یک_مقدار_پول_خرج_کن. این پول،
چیز عجیبی است، جان ما دنبال پول ماست، معطل نشو! هرجا که پول تو رفت، دل تو هم آنجا میرود،

🕌باور نداري! یک قالیچه بخر و به این
#مسجد بیاور، تقدیم #مسجد کن، به محض اینکه قالیچه را آوردي و در #مسجد انداختی، هرشب دلت می خواهد

🛐به این مسجد بیایی و همینجا#نماز بخوانی،

💡 این مطلب حسی است. این ها یک نکته هاي روانی است که وقتی وارد عمل بشوید،خودتان تشخیص می دهید.

به جان شما،
#به_خود_صاحب_الزمان، به مرگ خودم، من اینها را امتحان کردم.

🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼

🕋 (( اَللهم اِني اَسئلك بحق روح مولانا اميرالمؤمنين علي ابن ابي طالب صلواتك عليه الذي لم يشرك بك طرفة عين الابدا  اَن تُعَجِّل فرج ولیک القائم المهدی برحمتک یا ارحم الراحمین ))


اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹

✏️#خاطره یکی از همرزمان شهید مدافع حرم #محمود_مراداسکندری

💐وارد #سوریه که شدیم برای عرض ادب به بارگاه #حضرت_زینب و #حضرت_رقیه سلام الله علیهما رفتیم. بعد از آن هم در محل خود مستقر شدیم.

🌷روز بعد برای شناسایی محیط پیرامون حرکت کردیم. چند قدم که رفتیم دیدم محمود پوتین هایش را از پا درآورد و با #پای_برهنه به راه افتاد.

🎋مدام می پرسیدیم چرا این کار را انجام میدهی آقا محمود؟ هنوز چند متری بیشتر نرفته بودیم که دیدیم نشست و شروع کرد به #گریه . هر چقدر اصرار میکردیم بلند نمیشد چند نفری زیر بغلش را گرفتیم و بلندش کردیم. بلند بلند گریه میکرد و میگفت خدایا حضرت زینب کبری سلام الله علیها چطور این مسیر سنگلاخی را با پای پیاده با بچه های کوچک راه رفته آن وقت من چند متر بیشتر نمیتوانم بروم!

▪️بعد گفت رفقا بیایید تا آنجا که میشود سنگها را از جلو پای #شیعیان برداریم، همانطور که اباعبدالله #شب_عاشورا خارهای اطراف خیمه ها را برداشت که در پای کودکان و اهل حرم نرود.
✍️ #تنها_میان_داعش

#قسمت_دوازدهم

💠 فرصت هم‌صحبتی‌مان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام #امام_حسن (علیه‌السلام) می‌روند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند.

به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت.

💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک می‌پاشید.

نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که می‌دانستیم #داعش دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیه‌السلام) هستیم.

💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس می‌کردیم صاحبی جز #صاحب_الزمان (روحی‌فداه) نداریم.

شیخ مصطفی با همان عمامه‌ای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به #امام_حسین (علیه‌السلام) می‌گفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما #دفاع می‌کردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با #اهل_بیت (علیهم‌السلام) هستیم و از #حرم شون دفاع می‌کنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!»

💠 گریه جمعیت به‌وضوح شنیده می‌شد و او بر فراز منبر برایمان #عاشقانه می‌سرود :«جایی از اینجا به #بهشت نزدیک‌تر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیه‌السلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خون‌مون از این شهر دفاع می‌کنیم!»

شور و حال #شیعیان حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر می‌کرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرمانده‌ها وارد #عراق شد، با خیانت همین خائنین #موصل و #تکریت رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف #آمرلی رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.»

💠 اخبار شیخ مصطفی، باید دل‌مان را خالی می‌کرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیه‌السلام) بودیم که قلب‌مان قرص بود و او همچنان می‌گفت :«یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل #سیدالشهدا (علیه‌السلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا #شهید میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدسات‌مون رو تخریب می‌کنه، سر مردها رو می‌بُره و زن‌ها رو به اسارت می‌بَره! حالا باید بین #مقاومت و #ذلت یکی رو انتخاب کنیم!»

و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد #هیهات_من_الذله در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق #شهادت بود که از چشمه چشم‌ها می‌جوشید و عهد نانوشته‌ای که با اشک مردم مُهر می‌شد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند.

💠 شیخ مصطفی هم گریه‌اش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ می‌کرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! می‌دونید که بعد از اشغال عراق، #آمریکایی‌ها دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپی‌جی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.»

مردم با هر وسیله‌ای اعلام آمادگی می‌کردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید #مدافعان شهر می‌شد و حالا دلش پیش من و جسمش ده‌ها کیلومتر دورتر جا مانده بود.

💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راه‌ها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمی‌رسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیره‌بندی کنیم تا بتونیم در شرایط #محاصره دووم بیاریم.» صحبت‌های شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد.

عدنان بود که با شماره‌ای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که #خنجرش را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب #عروسی‌ات عزا شده! قسم می‌خورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمی‌ذاریم! همه دخترای آمرلی #غنیمت ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»...


ادامه_دارد

✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ #تنها_میان_داعش

#قسمت_هشتم

💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب #آمرلی، از سرمای ترس می‌لرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو می‌گفت :«وقتی #موصل با اون عظمتش یه روزم نتونست #مقاومت کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا ُنی بودن که به بیعت‌شون راضی شدن، اما دست‌شون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام می‌کنن!»

تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ می‌زد و حالا دیگر نمی‌دانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده می‌مانم و اگر قرار بود زنده به دست #داعش بیفتم، همان بهتر که می‌مُردم!

💠 حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمی‌کرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش #اسیر داعش شوند.

اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را می‌بلعید و جلو می‌آمد، حیدر زنده به #تلعفر می‌رسید و حتی اگر فاطمه را نجات می‌داد، می‌توانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟

💠 آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریه‌هایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش می‌کرد و با مهربانی همیشگی‌اش دلداری‌ام می‌داد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زن‌عمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچه‌ات رو بیار اینجا!»

عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زن‌عمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیه‌السلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زن‌ها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام #امام_حسن (علیه‌السلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!»

💠 چشم‌هایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان می‌درخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر می‌کنید اون روز امام حسن (علیه‌السلام) برای چی در این محل به #سجده رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر #فاطمه (سلام الله علیهما) هستید!»

گریه‌های زن‌عمو رنگ امید و #ایمان گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت #کریم_اهل_بیت (علیه‌السلام) بگوید :«در جنگ #جمل، امام حسن (علیه‌السلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش #فتنه رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز #شیعیان آمرلی به برکت امام حسن (علیه‌السلام) آتش داعش رو خاموش می‌کنن!»

💠 روایت #عاشقانه عمو، قدری آرام‌مان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر می‌زدم و او می‌خواست با عمو صحبت کند.

خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمی‌تواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راه‌ها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر می‌کند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانه‌شان را جواب نمی‌دهند و تلفن همراه‌شان هم آنتن نمی‌دهد.

💠 عمو نمی‌خواست بار نگرانی حیدر را سنگین‌تر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بی‌خبر بود. می‌دانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت.

دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمی‌کرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود.

💠 اشکم را پاک کردم و با نگاه بی‌رمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغ‌تون! قسم می‌خورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!»

رنگ صورتم را نمی‌دیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح می‌لرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد.

💠 نگاهم در زمین فرو می‌رفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، می‌بُرد. حالا می‌فهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و می‌خواست با لشگر داعش به سراغم بیاید!

اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای #بعثی‌شان درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد...

ادامه_دارد


✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
⬛️◻️◼️◽️◾️▫️▪️

▪️
#انسی_با_حضرت_قرآن
#شیعیان

بسم الله الرّحمن الرّحیم

🔆إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ 
🔆به یقین، پرهیزکاران در بهشت ها و چشمه سارها هستند.
📗سوره مبارکه حجر آیه ۴۵

💠و او از احمد بن حسن قطّان از احمد بن یحیی بن زکریا قطّان، از بکر بن عبد الله بن حبیبی، از محمد بن عبد الله، از علی بن حکم، از ابان بن عثمان، از محمد بن فضیل زرقی، از ابو عبد الله، از پدرش، از پدرش از حضرت علی (علیهم السلام) نقل کرده است که:

بهشت هشت در دارد: از یکی، پیامبران و راستگویان و از یکی، شهیدان و صالحان وارد می‌شوند و از پنج در دیگر، شیعیان و دوستداران ما.
من دائماً بر صراط ایستاده و می‌گویم: خدایا! شیعه و مُحبّ و یار من و هر کس که در دنیا مرا ولیّ خود می‌دانست را ایمن و سلامت بدار.
▪️ناگهان ندایی از عرش می‌ رسد، دعای تو را پذیرفتم و تو را شفیع شیعیانت قرار دادم. آن گاه هر یک از شیعیان من و آن که ولایت مرا پذیرفته و مرا یاری کرده و آن که با قول و فعل با دشمنان من جنگیده، همراه هفتاد هزار از همسایه‌ها و خویشانش شفاعت می‌شود و از در آخر، سایر مسلمانان که به یگانگی خداوند شهادت داده اند و ذرّه ای از بغض و کینه ما را در دل ندارند وارد می‌شوند.

📗 خصال، ص ۴۰۷، ح۶.



⬛️◻️◼️◽️◾️▫️▪️

@shohada72_313
⬛️◻️◼️◽️◾️▫️▪️

▪️
#انسی_با_حضرت_قرآن
#شیعیان

بسم الله الرّحمن الرّحیم

قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

بگو: ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشته اید! از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را می‌آمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است.
📗سوره مبارکه زمر آیه ۵٣

🔳 محمّد بن فضیل، از ابی حمزه، از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) روایت کرده است که ایشان فرمود:

▪️خداوند در روز قیامت آن کس را نمی بخشد که بگوید: پروردگارا! نمی دانستم که فرزندان فاطمه (علیهم السلام) بر تمامی مردم والی و حاکم هستند، حال آن که خداوند، مخصوص شیعیان فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) این آیه را نازل فرمود: «یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ».

📗تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۲۱.



⬛️◻️◼️◽️◾️▫️▪️

@shohada72_313
#سلام_امام_زمانم

🍃نشسته غرق تماشای
🍁 #شیعیان خودش

🍃کسی نیامده جز او
🍁سر قرار خودش😔

🍃چه #انتظار عجیبیست
🍁اینکه شب تا #صبح

🍃کسی #قنوت بگیـرد
🍁به #انتظار_خودش😔

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🏴

@shohada72_313
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ 🎬 #زهیر_زمان
#استاد_شجاعی

▪️عاشورا ، را فقط عده‌ی کمی فهمیدند!

چگونه بود که؛
#زهیر که عثمانی مذهب بود، ماند؟
⭕️اما بعضی #شیعیان ، در فرصت خاموشی شب عاشورا، میدان را ترک کردند؟

@shohada72_313
مسیر بهشـــت
@masirebehesht1
#غروب_جمعه_یاد_مولا

#امام_زمان(عج) فرمودند:


اگر #شیعیان ما اندازه یک لیوان آب خوردن یاد من بودند، من می آمدم...

#مناجات_مهدوی

@shohada72_313
#حدیث_روز


امام صادق علیه السلام:

💠در آینده ای نزدیک، خداوند دنيا و آخرت را به ما و #شیعیان ما خواهد داد.



🆔 @shohada72_313
#حدیث_روز

🔴 توصیه‌های امام به شیعیان خود

حضرت امام حسن عسکری (ع) در توصیه‌ای خطاب به #شیعیان خود فرمودند:

🔸#تقوای_الهی را رعایت کنید.

🔹در #دین خود پارسا باشید.

🔸برای خدا تلاش و کوشش داشته باشید.

🔹راستگو باشید.

🔸نسبت به چیزی که نزد شما به #امانت گذاشته شده، امانتدار باشید، هرچند صاحب امانت بدکار باشد.

🔹سجده‌های طولانی داشته باشید.

🔸با همسایگان خود خوش‌رفتار باشید که رسول اکرم نیز به همین روش #مبعوث شدند.

🔹با عشیره و قبیله آنان #نماز به جا آورید و در تشییع جنازه‌های آنان شرکت نمایید.

🔸از #بیماران آنها عیادت کنید.

🔹#حقوق ایشان را بپردازید.

🔸هر کس در #دین خویش پارسا و در گفتارش راستگو باشد و #امانت مردم را بپردازد و با آنان خوش‌اخلاقی کند، در این صورت به او #شیعه می‌گویند و در این هنگام من خوشحال می‌شوم.

🔹از خداوند پروا کنید و مایه‌ی #زینت ما باشید و مایه‌ی سرافکندگی ما نباشید.

🔸همه‌ی دوستی و #مودت را به سمت ما بکشانید و هر زشتی را از ما دور نمایید که هر سخن خوبی در حق ما گفته شود ما شایسته‌ی آن هستیم و هر سخن بدی که بر ما رانده شود، ما آنچنان نیستیم.

🔹ما در کتاب خداوند حقی داریم و با رسول گرامی اسلام خویشاوندیم.

🔸خداوند ما را پاک قرار داده و کسی غیر از ما نمی‌تواند ادعای چنین مقامی را کند مگر اینکه #دروغگو و دروغ‌پرداز باشد.

🔹بسیار #یاد_خدا و یاد #مرگ کنید و #قرآن بسیار تلاوت کنید و بر پیامبر اکرم بسیار #صلوات بفرستید زیرا که صلوات بر رسول اکرم، ده حسنه دارد.

🔸آنچه را که به شما سفارش کردم در حفظ آن کوشا باشید و شما را به خدا می‌سپارم و #درود می‌گویم.
_____________
📚 ک
تاب تحف العقول / ابن شعبه حرّانی
فصل سخنان امام عسکری (ع) / حدیث ۱۲

@shohada72_313
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#شیعیان_امیرالمومنین این کلیپ زیبا رو از دست ندهند👆

🌺مدح آقا امیرالمومنین🌺

🎤حجت الاسلام سیدعلی علوی

@shohada72_313
‌جای فکر داره که چرا امام زمان (عج) فرمودند اگر #شیعیان به اندازه یک لیوان آب تشنه ظهور بودند، می آمدیم!

چرا نفرمودند "مردم دنیا"؟ چرا نفرمودند "مسلمانان"؟!

اگه کلید ظهور دست ما شیعه هاست، چرا پس گناه میکنیم ؟⁉️

گناه که شاخ و دم نداره. برید #گناهان_کبیره رو بخونید 📖

اونوقت جای وحشتناکش اینجاست که برچسب #مسلمون و شیعه رومونه


🌹 مهدیِ صاحب الزمان (عج):

‌چیزى، ما را از شیعیان محبوس[و دور] نکرده است، مگر اعمال ناخوشایند و ناپسندى که از آنها به ما مى رسد.
اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلى در وفاى به عهدى که بر ایشان است، عنایت می فرمود، توفیق دیدار ما براى ایشان به تأخیر نمى افتاد و در سعادتِ دیدار ما با معرفتى شایسته و درست تسریع مى شد.

الزام الناصب، ج ۲، ص ۴۶۷

تعجیل‌در #ظهور #صاحب_الزمان (عج) #گناه نکنیم


@shohada72_313