🍀 شعرانه 🍀

‏نقل است که یکی از او پرسید: چگونه‌ای؟
گفت: چگونه بود حالِ قومی که در دریا باشند
و کشتی بشکند و هر یک بر تخته‌ای بمانند؟
گفتند: صعب باشد.
گفت: حال من همچنان باشد.

#تذکرة_الاولیاء
#عطار

پ.ن: حال این روزها ...
@Sherane_poem

‏دلم از کار جهان گرفته است.
آمده‌ام تا مرا بخواهی
که دلم بر هیچ‌کس قرار نمی‌گیرد
اِلّا به تو ...

#عطار
#تذکرة_الاولیاء
@Sherane_poem

‏و گفت هر چیز را زکاتی است
‏و زکات عقل
‏اندوه طویل است...

#عطار_نیشابوری
#تذکرة_الاولیاء ⁩
@Sherane_poem

«گفت: اگر خواهی که دنیا را بینی که پس از تو چون خواهد بود؛ بنگر که بعد از مرگ دیگران چون است.»

#عطار
#تذکرة_الاولیاء
ذکر حسن بصری
@Sherane_poem

نقل است که گفت: «به صحرا شدم، عشق باریده بود و زمین تر شده بود؛ چنانکه پای به برف فرو شود، به عشق فرو شدم. از نماز جز ایستادگی تن ندیدم و از روزه جز گرسنگی شکم. آنچه مراست از فضل اوست، نه از فعل من‌‌ ...

#عطار
#تذکرة_الاولیاء
در مقام بایزید بسطامی
@Sherane_poem

#فصل_کشف_واژه_ها

اندوه، پادشاهی است که چون جایی قرار گرفت،
رضا ندهد که هیچ چیز با او قرار گیرد.

#عطار
#تذکرة_الاولیاء
@Sherane_poem

و پرسیدند:
یا شیخ!
دل های ما خفته است
که سخن تو در دل های ما اثر نمی‌کند، چه کنیم؟

گفت:
کاش خفته بودی که خفته را بجنبانی بیدار گردد.
دلهای شما مرده است!

#تذکرة_الاولیاء
#فریدالدین_عطار_نیشابوری
@Sherane_poem

#یک_جرعه_از_کتاب

و گفت: «اگر دوزخ مرا بخشند هرگز هیچ عاشق را نسوزم از بهر آنکه عشق خودِ او را صدبار سوخته است» .
سائلی گفت: «اگر آن عاشق را جرم بسیار بود او را نسوزی ؟»
گفت : «نی ، که آن جرم به اختیار نبوده است، که کار عاشقان اضطراری بود نه اختیاری»

#عطار
📚 #تذکرة_الاولیاء

☘☘☘
بعد از مرگ رابعه عدویه را به خواب دیدند؛ گفتند: «حال گوی.»
گفت: آن جوانمردان (نکیر و منکر) در آمدند، گفتند: «من ربّک؟»
گفتم: «باز گردید و خدای را بگویید: با چندین هزار هزار خلق، پیرزنی ضعیفه را فراموش نکردی، من که در همه جهان تنها تو را دارم، هرگزت فراموش کنم تا کسی را فرستی که: خدای تو کیست؟!»

#عطار_نیشابوری
📚 #تذکرة_الاولیاء
☘☘☘
@Sherane_poem