🔴 ضرورتی چندباره در بازخوانی میراث فرهنگی و جهانیی شریعتی @iranfardamag🔹 ظهور علی شریعتی ، شورشی در بطن معنا بود . معنایی که تقلا میکرد تا همهی ساحات اندیشیدن و زیستن را در پنجهی شورمند خود گیرد. گرچه "نام" او امروز در جدال و منازعهی نوعی از تجدد سرگشته با سنت رو به زوال ، متهم است ، اما خردمندان همواره بر چکاد تفکر ، از این نزاع در میگذرند و میدانند نظریه پردازی و نظرورزیی گشوده، همواره در لبهی تاریکی و روشنایی مملو از انکار و طرد قرار دارد.
🔸 تفکر گشوده ، مضمونی خمیده به سوی آینده و ایدون ، پیچیده به ریشههایی است که دیرینه است. برای ابراز شجاعت درآویختن یا آویزش به هر تفکری که پایه و مایهای از رجوع به حقیقت را در خود حمل میکند ، کرده و کار پویش و خوانش در "تمامیتِ " کار و کِشت الزامیست.
🔹 شریعتی شورشی در بنیانهای بیانگری ، اندیشهگریی ساختمند، و غایات و روایات باورمندی بود. جز آنچه که در معرفت به کالبد "تمامیت" تفکر او ، اهل نظر گفتهاند ، یعنی چند پارگیی اسلامیات و کویریات و اجتماعیات ، چند گانگیی خراسانیات ،
ایرانیات و انسانیاتِ ،کلماتِ بازمانده از وی ، امروز بیش از هر زمانی ضرورت باز_فهمی دارد.
🔸امروزه حربهی "غلط خوانی" به منظور فروپاشاندن صورتبندیهای معرفتیی اعتیادآور و نیل به تمنای درک ریشهها چندان نامطلوب نیست ، چون بسیاری از شیوهها و شکلهای فکر به نتایج نادرستی منتهی شده ، که غلط خوانی نوعی غلطاندن بدن تفکر ، پیش از موعدِ فرارسیدن به میعادِ ظهور میتواند باشد. اما داوری پیش از موعد در باب فکرهای عصیانگر ، زدودن مجالهای رهایی در زبان و آیین و ادبیات است ، آنچه که به بیان دیک دیویس در بارهی این نوع از نوشتنها ، "خوانشی متفاوت اما در حقیقت ویرانگر " و مملو از فهم جدید در خود تعبیه دارد. این داوریهای فارغ از متن بازمانده، در بستر رخدادهای چندین دهه ، نشان کژکاریی سازمان اندیشیدن از یک سو، و رسوخ دیوانسالاریی خزیده در چشمانداز قدرتمند سنت عقیدهمند در داوریها از وجهی دیگر است. روشنفکران ما ناچارند بر چکاد فکرت و معرفت ، نه در افتاده در قیود این جنس از داوری ، بلکه در فراخ و گسترهی زندگی ، به شریعتیای بنگرند که تمامیتی بدنمند در تفکر داشت. فکرت تنها در پهنای مواجهه با فکرت میتواند مقاوله و مقابلهی خردپذیر را به زیستنی خلاق و بدیع بخشش کند.
🔹 او وجه قابل تأملی خراسانیات گفت و نوشت ، که شمایلی از خاست جان اوست و از مواجههای مستقیم با کیفیت زیست او در زادگاهش حکایت دارد. البته لازم نیست شرح دهیم که این خراسانیات از پرتوهای اسطورهای به مثابه زبانی در "اندیشیدنِ به مبنا" برخورداری دارد ، و همین زبان ، در پهلوها و جوانب مختلف خود بعدها مبدل به زبانی ممتاز در بیانگریی بی بدیلش شد. خود این صورت ممتاز بیانگری نیز امروزه به کجفهمی مبتلاست ، و چه بسا سزای پژوهشی نو بیش از هر وقت دیگری حق او باشد.
🔸 ایرانیات شریعتی شوربختانه از چشم گفتگو و خوانشپذیری گریخته است. خواهندگان و مخلصان شریعتی با تأسف بسیار ، انبوه نوشتههای
ایرانیات او را کناری نهادهاند ، زیرا جستجو در سیمای سرزمینی اش در گفته ها و نوشتههایش، دشواریهایی دارد که رمز آن رادر زبان خراسانیات او باید بازجست . خراسانیات او که ره به رمز میبرد را به لسان دانش میخوانند و انسانیات وی را که نوعی معنویت دنیوی را تبیین و ترویج میکند ، در بند عرفان و تصوف ، بیکار کردهاند.
🔹 اینجاست که دوباره و چندین باره بایسته که به میراث فرهنگی و جهانیی او در نگریست ، از او پرسید و پاسخهای وی را در معرض تحلیل و تنقید حاجتهای زمانه قرار داد.
🔸 شریعتی به قدر مسلم تمامیتی بدنمند و قابل تصور دارد ، اما نمایش پارههای فکر او بی ملاحظهی تمامیتی که از او حاصل میشود ، تنها تخریب شخصیت متفکری به نام دکتر علی شریعتی نیست ، بل تخفیف و تحقیر نوعی اندیشیدن خاص در جهان ایرانی است.
🔹 مهمترین نکته در شناخت چنین تمامیتی ، فهم این مضمون است که شریعتی نیز مانند هر روایت بنیانگذاری ، در میانهی راه است ، نه در آغاز یا پایان ، از اینرو او در آتشفشان ایدههای خود هنوز در حال توغل و تأمل است ، همچنان پابپای بخشی از "جهانِ جامعه"، در آفاق رو به گسترش بینش و دانشِ اندیشیدن تقلا دارد ، و هنوز برای کامل شدن یا مرگ ، فاصلهها دارد.
🔸 غلط خوانی ، دیگر خوانی ، واسازی ، بازسازی یا هر رویکردی که سویهای منصفانه و آگاهی بخش داشته باشد، میتواند از این نحوه از تفکرِ مندرج در "جهانهای ایرانی و انسانی" ، لطایف و ظرایف ناخوانده و مستور ماندهای از فرهنگ ایران را پیش چشم مردمان بگذارد......
متن کامل:
https://cutt.ly/wwtfILRo#ایران_فردا#علی_شریعتی#چهل_و_ششمین_سالیاد#خراسانیات #ایرانیات #انسانیاتhttps://t.center/iranfardamag