«
فریدون مشیری در ابتدای جوانی، محور بیشتر اشعارش عشق و عاطفه بود. این عشق و عاطفه با گذشت زمان و همراه با پا به سن گذاشتن شاعر به لحاظ کمی و کیفی تغییر کرد و از حالت و جنبۀ غریزی و فردی به حالت اجتماعی و متعالی نزدیک شد.
بیشترین جلوۀ عشقورزی در اشعار
مشیری، پیرامون عواطف اجتماعی بوده است. او همۀ مفاهیم اجتماعی، از جمله دوستیها، دشمنیها، مهر، محبت، عدالت، حقوق مساوی، احترام متقابل، آشتی، تخریب محیط زیست و... را با محور عشق پیوند میزند. زیرا او عشق و محبت را دوای درد بشر میداند و انسانها را به عشق و محبت دعوت میکند. او میخواهد بین مردم جهان عشق و محبت برقرار سازد و با عشق و دوستی دنیا را نجات دهد:
دلم میخواست دنیا خانۀ مهر و محبت بود/ دلم میخواست مردم در همه احوال با هم آشتی بودند/ طمع در مال یکدیگر نمیکردند/ کمر بر قتل یکدیگر نمیبستند» ...
https://goo.gl/A2ogKsادامۀ یادداشت
#رؤیا_رسولی با موضوع «عواطف اجتماعی در اشعار
#فریدون_مشیری » را در سالروز درگذشت این شاعر معاصر، در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/7407/@shahrestanadab