🔻«پیوند عشق و
شعر»
یادداشتی از علی داودی
▪️«...عشق در نگاه نیما، مفهومی سرشتین دارد و از محدودۀ مصداق فراتر میرود. انسان، طبیعت و معشوق، نمادهای زندهای هستند که بر اثر یگانگی با طبیعت و مکاشفه، ذهنیتی غنایی میآفریند، و ژرفای درد را با اجزای طبیعت بیان میکند. پیشنهاد نیما برای جهان شعری، رابطۀ انسان با انسان است. یعنی نوع انسان و همۀ طبقات، نه فرد خاص!
شعر عاشقانة «شباهنگام»، و
شعر اجتماعی «آی آدمها!» هر دو، رویهای از عشق به فرد و نوع انسان است.
در
شعر شاملو، مثلث شاعر، معشوق و اجتماع، شکل گرفته که به یگانگی انسان و جمع میاندیشد. عشق نامنفعل که از تخدیر عافیتـبخشی عشق میهراسد. «آی عشق آی عشق/ چهرۀ نیلیات پیدا نیست»
مشیری، نمایندۀ اشعار رمانتیک ساده و احساساتی که بر اساس تشبیههای محسوس به محسوس پدید آمده، قابل هضم همگان است.
شعر معروف کوچه، نمونل نمادین این نوع است: «بیتو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم».
عشق امثال نادرپور در سطحی نازل، مبتنی با رمانتیسم مبتذل مبتنی بر تحریک احساسات جنسی است، همراه با فضاسازی دلانگیز و خیالی: «چشم تو ماند و ماه/ وین هر دو دوختند به چشمان من نگاه».
سهراب از ورای اعصار مینگرد و از عشقی برتر میگوید: «هیچ چشمی/
عاشقانه به زمین خیره نبود». سهراب همه جا در محضر دوست است و درد را نمیشناسد: «صدا کن مرا/ صدای تو خوب است».
شعر فروغ، نخستین جلوۀ زبان و صدای زن در ادب ایران است، او محصول وضعیت نو جامعه است. جسارت انتقادی او به تقابلهای مرد و زن میپردازد. عشق در نظر او: «معشوق من/ گویی ز نسلهای فراموش گشته است».
اخوان، طرفدار عاشقانۀ مردسالار است و معشوق زندگی را میجوید: «تو زنی مردانهای، سالاری و از مرد هم پیشی...»
goo.gl/1ikAtxمتن کامل یادداشت آقای
#علی_داودی در آخرین مطلب پرونده
#شعر_عاشقانه در سال ۱۳۹۶ را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7298☑️ @ShahrestanAdab