🔸« نامهای آرمانی، نگارهای انسانی » ( از #تولستوی به الکساندر سوم )
🔹«این چند خط نشانۀ سیاسی بودن تولستوی است؟
در پاسخ باید پرسید که «سیاسی بودن» به چه معناست؟ اگر به این معنی است که نویسنده سعی کرده در بازی قدرت بازی کند، به هیچ وجه نمیتوان این نامه را سیاسی خواند. همان مطلع نامه نشان میدهد که نویسنده سعی کرده پندارهای معمول از سیاستورزی را کنار بگذارد و اگر به معنای موضعگیری سیاسی است که آن هم به این نامه نمیچسبد، چون موضع کلّی سیاسی تولستوی معلوم است. او در هر زمان، مطلوبترین نوع کنش سیاسی خویش را چیزی شبیه الگو و رفتار گاندی میداند و خب، این نامه عملی در راستای سیاستورزی گاندیمآبانه نیست. حتّی به یک معنی، مخاطبه با شاه، عدول از آن الگو محسوب میشود...»
▪️ اکنون با آغاز نیمه دوم سال ۹۷ و در تازهترین مطلب پرونده #سالنامه_شهرستان_ادب خوب است نگاهی به پربازدیدترین مطالب این سایت در دو فصل بهار و تابستان بپردازیم. در مطلب پیشین به پربازدیدترینهای بهار پرداختیم و این مطلب اختصاص به پربازدیدترینهای فصل تابستان و سه ماهه دوم سال دارد.
پربازدیدترین مطالب سایت شهرستان ادب در تیر، مرداد و شهریور ۱۳۹۷ (و در سه حوزه «یادداشتها و مصاحبهها»، «شعرها و داستانها» و «خبرها وگزارشها») به شرح زیر است :
▪️امروز نهم سپتامبر، صد و نودمین سالروز تولد «لِف نیکلایویچ تالستوی» معروف به #لئو_تالستوی است.
تولستوی اسطوره ادبیات کلاسیک و نابغه داستاننویسی روسی ۹ سپتامبر ۱۸۲۸ در یاسنایا پالیانا (از توابع استان تولای روسیه) متولد شد و در ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ در همان دیار درگذشت.
با گرامی داشت سالروز تولد تولستوی، شما را به خواندن گزیده مطالبی که با موضوع این نویسنده بزرگ جهانی پیش از این در سایت شهرستان ادب منتشر شده بود دعوت میکنیم:
🔻نگاهی به کتاب «تولستوی و مبل بنفش (یادداشتی از خانم فاطمه بهروزفخر)
▪️«مواجه با اندوهِ ازدستدادن کسی یا چیزی که دمی با آنها روزگار گذراندهایم، بخش ناگزیر و جداییناپذیر زندگی هر انسانی در طول هر دوره از تاریخ است، اما این نحوه رویایی با این اندوه یا غمِ جانکاه است که کیفیت زندگی هر آدمی را عمق میبخشد. نینا، راوی و نویسندهی کتاب «تولستوی و مبل بنفش» یکی از هزاران انسان مدرنی است که در بین روزمرگی و خوگرفتن به ملال و اندوه ازدستدادن شریک تجربههای کودکیاش، یعنی خواهر بزرگترش آنماری، راه و روشی خاص پیش میگیرد تا در خلال آن به زندگی عادی خویش بازگردد و از اندوه و تلاش برای مواجه با آن، فرصت زیستن دوباره و امید به زندگی را برای خود و اطرافیانش که همچون او با غمِ ازدستدادن مواجه هستند، رقم بزند.
«یک سال، هر روز یک کتاب!» این نسخهی پیچیدهشدهای است که نینا برای خودش و برای تمام لحظههایی که ناتوان از تحمل و صبوری در برابر رنج و اندوه است، میپیچد. او برای کنارآمدن با غم، برای خودش فراموشی را تجویز نمیکند. او برای کنار آمدن با غم، مواجه با غم را تجویز میکند. برای همین است که به کتابها روی میآورد تا همچون راهنمایانی فانوسبهدست، در غم او شریک باشند و همراه با شخصیت داستانها، هزار زندگی نازیسته را زندگی کند و هزار غم تجربهنکرده را به جان بخرد...»