•|غُلامِحُسَـــــین|•

#مختــصرے از #زندگینامه
#مسافران_کربلاء

#شهيده فاطمه محمدی، #فرزند رحمان، در تاريخ 1378/2/8 شمسى، در #بردسير از توابع كرمان در #خانواده ‏اى مذهبى ديده به جهان گشود.

چند سال #دوران كودكى را در كنار والدين #سپرى كرد. وفاطمه نیز به همراه مادرش #عازم کربلا شد.

در حالى كه فاطمه دست كوچكش را در دست مادر گذاشته بود #رهسپار حرم امام حسين ‏عليه السلام شد. هنگامیكه آنان در نزديكی ‏هاى #مقام امام زمان(عج)رسيدند، #انفجار شديد در محل رخ داد و جمعى از #زائران كربلا به #خاك و خون كشيده شدند.

از اين ميان #شهيده فاطمه محمدى همراه با مادرش بر #اثر انفجار، چند متر به سمت هوا پرتاب شد و با بدن #مجروح نقش زمين گرديد.

اين كودك #مظلوم در همان لحظه به #شهادت رسيد و مادرش نيز به شدت #مجروح و يك #چشمش را از دست داد...

ياد و نامشان در تاريخ جاودان باد.🌹
شادی روح همه #شهدا
خاصتا #شهداء مظلوم افغانستان صلوات

اللهم صل علــے محمد و آل محمد و عجل فرجهم

#منبع: وبلاگ تبسم بیداری
 #کتاب #سوزمه_قلعه در مسیر #شهادت


─═हई╬«ڪاناڸ رسمے شــ‌هید مہدے صابرے»╬ईह═─
https://telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw

سه تا از دوستای «داداش رضا» اومده بودن در خونه دنبالش تا برن برای شرکت در مراسم #روز_جانباز

وقتی میرفتن وسطای #کوچه رسیدن منم رفته بیرون که از #مغازه سر کوچه چیزی بخرم

از پشت سر دیدمشون هم خنده ام گرفته بود هم #گریه‌ام آخه بترتیبی که ایستاده بودن اینجوری بود:

#رضا_میرزایی( #مختار )

#رضا...( #عمار )

#محمدرضا_خاوری(حجت)

#رضا_اسماعیلی(ابو سه نقطه)

اون روز سه تا از #رضاها پای راست شون #مجروح شده بود و میلنگیدن

خنده ام گرفته بود که سه تا از #رضا‌ها دقیقا پای راست شون مجروحه فقط #رضا_اسماعیلی سالم بود

ولی طولی نکشید که اول #رضا_اسماعیلی پرکشید

بعد #رضا_میرزایی بعد هم #رضا_خاوری الان تنها یک نفر از اون جمع #رضا‌ها در جمع ما هستند...

راوی:خواهر #سردار شــ‌هید«محمدرضا خاوری»

➖➖➖➖➖➖

─═हई╬«ڪاناڸ رسمے شــ‌هید مہدے صابرے»╬ईह═─
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw

✍ #خاطره ای از #کرامات شهید«میرزامهدی صابری» به روایت یکی از دوستان شهید«صابری»✅

🔹حجت الاسلام«مرتضی فاطمی» یکی از روحانیون #هیئت_حضرت_علی_اکبر(ع) قم هستند،ایشان در خاطره ای از کرامات شهید«میرزامهدی صابری» این گونه می گویند🔹

🔸بعد از شهادت شهید«مهدی صابری»هر هفته به قصد زیارت شهید به #بهشت_معصومه(س) می رفتم،در یکی از این روزها بیمار بودم و حال جسمانی مساعدی جهت زیارت نداشتم🔸

🔹از طرفی هم خیلی دلم می خواست که بهشت معصومه(س) برم،چون کمتر هفته ای میشد که به زیارت ایشون نرفته باشم🔹

🔸تا اینکه با همان حال جسمانی ام سوار ماشینم شدم تا تو محل گشتی بزنم و کسی رو از دوستان با خودم همراه کنم🔸

🔹اما متاسفانه از دوستان و آشنایان کسی رو ندیدم و بخاطر همین با دلی آزرده که چرا امروز نتونستم سر #مزار_شهید برم به خونه برگشتم🔹

🔸همان شب بین نماز مغرب و عشاء پنج دقیقه خوابم برد، تو خواب دیدم با بچه های #هیئت و #پایگاه داریم تو زیر زمین پایگاه والیبال نشسته بازی می کنیم که شهید«میرزا مهدی صابری» هم در تیم مقابل من بودن (ازناحیه پا #مجروح بودن)🔸

🔹آقا«مهدی»(شهید مهدی صابری)در طی بازی با اقتدار،باهامون بازی می کردن،بعد از بازی کنار هم قرار گرفتیم و بهشون گفتم🔹

🔸«مهدی جان» شما از وقتی که شهید شدی تحویل نمیگیریا(رو حساب شوخی که داشتیم گفتم)«شهید صابری» گفت:شماها نمیایید؛من منتظر تونم🔸

🔹گفتم:«مهدی جان»دیدی داشتم میومدم،نشد حالم خوب نبود (تقریبا دیگه نمیدیدم)تو که از حالم خبر داری🔹

🔸شهید گفت: فردا بیاین...

🔹فردای همون روز ؛عصر جمعه با دوستان رفتیم بهشت معصومه(س)،غروب جمعه بود، یکی از دوستان زیارت«آل یاسین» خوند🔹

🔸بعد از دعا یدفعه یادم به یکی از دوستان افتاد، تماس گرفتم و بعد از صحبت،گفت: پزشک خوبی سراغ دارم ولی نوبتش گیر نمیاد مشکلم رو با ایشون در میون گذاشتم🔸

🔹که نوبت این دکتر هم به سختی گیر اومد و فرداش بستری شدم و من این ها رو از عنایت این #شهید می دونم🔹

🔸چون همیشه کارهایی که رو زمین می موند و سخت می شد رو انجام می داد و بسیار موفق بود🔸

🔹"دوستان عزیز امتحان کنن نذرش کنید ( نذر بزرگی نمی خواد) مثلا ثواب زیارتی رو هدیه کنید یا جواب میده قبل شهادتش تا جایی که من یادم میاد نمیشد کسی برای حاجتی بره یا درخواستی ازش بکنه و دست خالی برگرده بدون چشم داشتی تا جایی که میتونست حتی بیشتر از توانش برای کمک آماده بود🔹

🔸این برای قبل شهادت که دستش بسته بود الان که دستش خیلی بازه🔸


✍رفیق خیلی دلتنگتیم«مهدی جان»خیلی....

🔹کانال رسمی شهید"مهدی صابری"🔹
https://telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVJlISmZRYZ3ZA