#زندگی_به_سبک_شهدا تربیت فرزندان
#شهید_مهدی_قاضی_خانی سه فرزند به نامهای محمدمتین، نهال، و محمدیاسین داشت.
#همسر_شهید میگوید:
هر جا که میرفتیم بچهها خیلی شیطنت میکردند. بقیه مدام میگفتند ببریدشان دکتر شاید دارو بدهد ساکت بنشینند!! اما آقا مهدی خیلی ناراحت می شد؛ میگفت اتفاقا این نشانه
#سلامتی بچه است که جنب و جوش داشته باشد!....
وقتی برای
#زیارت مسافرت میرفتیم بقیه مدام نگران بودند که بچهها گم شوند و از ما میخواستند آنها را نبریم اما آقا مهدی اصرار عجیبی داشت که همهجا بهخصوص سفرهای زیارتی با ما باشند. میگفت شاید
#خدا به برکت وجود آنها
زیارت ما را هم قبول کند. این قصه در سحرهای ماه رمضان هم وجود داشت. من سعی کردم بیسروصدا کارکنم که بچهها بیدار نشوند. اما آقا مهدی حتی زمان شیرخوارگی بچهها نیز آنها را بیدار میکرد!! میگفت بگذار خدا بهواسطه پاکی این بچهها نگاهی به ما بکند...
ماه رمضان بعد از شهادتش محمدمتین شبها بالای سرش یک لیوان آب میگذاشت و میگفت من اگر بیدار نشدم این لیوان آب را روی سرم بریز چون بابا دوست داشت ما بیدار شویم!...
آقا مهدی هرجایی بود زمان اذان و
#نماز به خانه میآمد. من هم همیشه نزدیکیهای آمدنش بچهها را حمام میکردم تا وقتی پدرشان میآید تمیز باشند. طوری شده بود که وقتی تلویزیون
#قرآن پخش میکرد متین میگفت: « مامان زود باش الآن بابا میرسه!»...
تا قبل از شروع زندگی مشترک
#دانشگاه رفته بودم، بیرون می رفتم و می خواستم تحصیلاتم را هم ادامه بدهم
اما وقتی با مهدی
#ازدواج کردم و بچه دار هم شدیم آن قدر در خانه خوش بودم که واقعاً دلم نمی خواست جایی بروم!... تا جایی که همه می گفتند: تو چی از خونه می خوایی که چسبیدی به کنجش؟!
اما من آنقدر جو خانهمان را دوست داشتم که دلم نمیخواست رهایش کنم!
ماندن در این چاردیواری آنقدر برایم لذت داشت که تصمیم گرفتم جای ادامه تحصیل و بیرون رفتن از خانه بمانم داخل و بیشتر و بهتر
#مادر و
#همسر باشم....
#مدافعان_حریم#بهترین_رفقا_شهدا #سبک_زندگی_اسلامی#زندگی_اسلامی_ایرانی➖➖➖➖➖➖➖➖ڪانال فرمانده شھید«مھدیصابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw