محفل شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی

#عاشقانه
Канал
Логотип телеграм канала محفل شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی
@Shahid_hamidsiahkalimoradiПродвигать
88
подписчиков
3,72 тыс.
фото
631
видео
70
ссылок
بسم رب الشهدا والصدیقین 🍃اوج آرزوی ما: اللهمّ ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک 🍃به امیدِ روزے که بگویند: خـادِمٌ الشٌـهدا،به شٌــهدا پیوست🍁 🍃محفل رهروان و عاشقان شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی🍃 حضورشما = نگاه شـ❤ـهیـد ارتباط با خادم👈 @S_Barkhordari
#عاشقانه_مهدوي


چون ميسر نيست بر من کام او...
عشق بازي میكنم با نام او

🌺 اللهم عجل لوليك الفرج 🌺

🍀👇🍀👇
@Shahid_hamidsiahkalimoradi
📚 #معرفی_کتاب
#قصه_دلبری

این کتاب مخاطب را غافلگیر خواهد کرد؛ چه آن هایی که شهید محمدخانی را می شناخته اند؛ چه آن ها که او را نمی شناختند!

در واقع این کتاب روایت #عاشقانه 5 سال زندگی مشترک با شهید #محمدحسین_محمدخانی است

#روایتی_عاشـــقانه_عارفــــانه
#پیشنهاد_ویژه_محفل💙


👇👇💜
@Shahid_hamidsiahkalimoradi
#عاشقانه‌♥️

گمنامے
تنها برای شهدا نیست

میتونے زنده
وسرباز حضرت زهرا"س"
باشی

اما یه شرط داره...
باید فقط برای خدا کار کنے
نه ریا👌
•┄═۰🌹•═┄•
@Shahid_hamidsiahkalimoradi
•┄═۰🌹•═┄•
#حتما_حتما_بخونید
#عاشقانه

دو تا خاطره از زندگیِ سردار شهید یوسف سجودی ...
یکیش مخصوصِ خانومهاست و یکیش مخصوصِ آقایون...
.
#خاطره ے شهید_ویژه ےخانومها:

همسر شهید میگه: زندگی‌مون با کمک‌خرجِ پدرش و درآمدِ ناچیزِ حوزه به سختی می‌گذشت. یه شب نان هم برا خوردن نداشتیم. بهش گفتم که چیزی نداریم. اونقدر این پا و اون پا کرد که فهمیدم پولش ته کشیده. حرفی نزدم و رفتم سراغِ کارهایم... وقتی برگشتم ، دیدم یوسف نشسته پایِ سفره... داشت گوشه‌هایِ خشک و دور ریزِ نان رو که از چند روز پیش مونده بود، می‌خورد... بهم گفت: بیا خانوم ! اینم از شامِ امشب...
.
#خانوما_دقت_کنین:
از همسر این شهید یاد بگیرین و چیزی رو نخواین که می‌دونین همسرتون توانِ مهیا کردنش رو نداره ، لطفاً با پایین آوردنِ سطح توقعاتتون کاری کنین که مردتون شرمنده نشه ، تا زندگیتون آرامش داشته باشه...
________________________
#خاطره ےشهید _ ویژه آقایون:

یوسف بعد از مدتها خرید کرده بود. بهم گفت: خانوم! ناهار مرغ درست میکنی؟
هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: چشم...
مرغ رو خوب شستم و انداختم تویِ روغن. سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سرِ سفره. یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار می رفت. مرغ مثلِ سنگ شده بود و کنده نمیشد. تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید آب‌پزش می‌کردم. کلی خجالت کشیدم. اما یوسف می‌خندید و می‌گفت: فدای سرت خانوم!
‌.
#آقایون_دقت_کنید:
همسرتون با عشق براتون غذا می پزه و توی خونه زحمت می‌کشه. اگه غذا خوب نبود و یا نقصی دیدین ، نباید به روش بیارین. یادمون نره که گاهی یه تشکر کردن ،کلِ خستگی رو از تن همسرمون خارج می‌کنه...

شهدایی_زندگی_کنیم_تا_طعم_خوشبختی_رو_بچشیم

#سردار شھید _ یوسف سجودی🌷🌷

#فرمانده تیپ سوم _ لشکر 17علی بن ابیطالب (ع)
👇👇🌹
@Shahid_hamidsiahkalimoradi
👆👆🌹