‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری

#شهید_محمود_رضا_بیضایی
Канал
Логотип телеграм канала ‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری
@ShahidEngineerhosseinhaririПродвигать
100
подписчиков
45,5 тыс.
фото
3,52 тыс.
видео
1,05 тыс.
ссылок
کانال رسمی مهندس شهید حسین حریری(تحت نظارت خانواده شهید) 🔰فرازے از وصیتنامه 🥀من حاضرم مثل علے اڪبر امام حسین(ع) #ارباً_اربا بشم... ولے #حجاب ناموس اسلام #حفظ بشه ... #شهیـدمدافع‌حرم‌حسیـن‌حریرے
احمد رضا بیضائی

🌷شهادتش، مزد پر کاریش بود و با شهادتش «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» را ثابت کرد. روزهایی که تهران با او بودم شاهد بودم که چطور دو شب متوالی را نمی‌خوابد یا خوابش از دو – سه ساعت بیشتر تجاوز نمی‌کند. تماسهای کاریش شبها گاهی تا ۲ صبح طول می کشید و از صبح خیلی زود هم شروع به زنگ زدن به نفرات مختلف برای هماهنگی کارهای آنروز میکرد. چشمهای همیشه سرخ و تن همیشه خسته‌اش بارزترین خصوصیتش بود. دفعه قبل که بعد از شهادت شهید محمد حسین مرادی برگشته بود کمردرد شدیدی داشت و نمی‌توانست رانندگی کند. می‌گفت آنطرف برای این کمردرد رفتم دکتر، مسکنی زد که گفت این فیل را از پا می‌اندازد ولی فرقی به حال کمردرد من نکرد. با همین کمردرد هم سفر آخر را رفت.

🌷 روزی هم که شهید شد، از دو شب قبل بیدار بود. توی اتاقش پوستری از حاج همت روی کمد لباسهایش زده بود که این جمله حاج همت روی آن به چشم می‌خورد: «با خدای خود پیمان بسته‌ام که در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم» و از این لحاظ به حاج همت اقتدا کرده بود.

#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#یادش_باصلوات

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🎀🎊🎀🎊🎀🎊🎀🎊🎀🎊🎀
😍شوخی های شهید

#محمودرضا_بیضایی

محمودرضا گاهی با اهلش به‌قدری شوخ بود که تا سر کار گذاشتن وحشتناک طرف پیش می‌رفت،
من به‌عنوان برادرش هیچ‌وقت طرف شوخی او قرار نگرفتم.
این از چیزهایی است که هنوز هم یادآوری‌اش مرا شرمنده می‌کند.😔

محمودرضا ادب بسیار زیادی با بزرگتر داشت و حق ادب را ادا می‌کرد.👌😊

با هم زیاد می‌خندیدیم. خیلی پیش می‌آمد که چیزی از اتفاقات کارش یا مسائل روزمره یا حتی سر کار گذاشتن دوستانش تعریف می‌کرد و می‌خندیدیم
اما هیچ‌وقت نشد من طرف شوخی کوچکی از او قرار بگیرم.

بنقل از برادر شهید

#شهید_محمود_رضا_بیضایی

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#شهیدانھ🪴

گاهـے‌از‌خیـالِ‌من‌گذر‌میکنـے...
بعد‌اشڪ‌میشوۍ..
رد‌پاهایت‌خط‌مـےشود‌
روی‌گونـھ‌ی‌‌‌مَن… !
- چقدر‌خوبـھ‌ڪ‌عطرِحضورت‌
همیشـھ‌بامنـھ‌رفیقِ‌روزای‌تنھایـے :)💓

#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#رفیق‌آسمونـےمن♥️

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#خاطره_پاسدار_رشید_اسلام
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#راوی_همرزم_شهید

🍃شیعیان لبنان بهترند یا شیعیان عراق

محمودرضا از شیعیان کشورهای لبنان، عراق، سوریه، یمن و… رفیق داشت و گاهی در موردشان چیزهایی می‌گفت.
یکبار پرسیدم: در میان مدافعان حرم، شیعه‌های لبنان بهترند یا عراق؟ گفت:

شیعه‌های لبنان مطیع و ولایت پذیرند ولی شیعه‌های عراق دچار دسته‌بندی و تشتت هستند اما در جنگیدن و شجاعت بی‌نظیرند؛
دلشان هم خیلی با اهل بیت(ع) است طوریکه تا پیششان نام «حسین» و «زینب» و… را می‌بری طاقتشان را از دست می‌دهند. گفتم شیعه‌های ایران کجا هستند؟

گفت: شیعه‌های ایران هیچ جای دنیا پیدا نمی‌شوند! خیلی عشق خدمت داشت به بچه شیعه‌ها. آموزش به شیعه‌های یمنی را وظیفه خود می‌دانست و می‌گفت این‌ها مستضعفند.

❤️شادی ارواح طیبه شهدا وامام شهدا صلوات❤️

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
♻️بعد از شهادت محمودرضا ، یکبار با آن برادر رزمنده درباره آن روز و دیدارتان در فرودگاه و توی ماشین محمودرضا حرف می زدیم، گفت :«قبل از اینکه تو بیایی محمودرضا مدام توی ماشین آن تکه بربری را به من تعارف می کرد و می‌گفت :محمد! تا داداشم نیامده چند لقمه بزن؛ اگر بیاید همه اش را می‌خورد . من هم گفتم : صبر کنیم داداشت بیاید ، با هم میخوریم . ولی وقتی تو آمدی و همه آن نصف بربری را خوردی ، محمودرضا توی آینه نگاهی به من انداخت و با چشم و ابرو به من فهماند که بفرما دیدی گفتم اگر بیاید چیزی باقی نمی گذارد؟!!»

#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#رفیق‌آسمونـےمن

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#خاطره_پاسدار_رشید_اسلام
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#راوی_همرزم_شهید

🍃شیعیان لبنان بهترند یا شیعیان عراق

محمودرضا از شیعیان کشورهای لبنان، عراق، سوریه، یمن و… رفیق داشت و گاهی در موردشان چیزهایی می‌گفت.
یکبار پرسیدم: در میان مدافعان حرم، شیعه‌های لبنان بهترند یا عراق؟ گفت:

شیعه‌های لبنان مطیع و ولایت پذیرند ولی شیعه‌های عراق دچار دسته‌بندی و تشتت هستند اما در جنگیدن و شجاعت بی‌نظیرند؛
دلشان هم خیلی با اهل بیت(ع) است طوریکه تا پیششان نام «حسین» و «زینب» و… را می‌بری طاقتشان را از دست می‌دهند. گفتم شیعه‌های ایران کجا هستند؟

گفت: شیعه‌های ایران هیچ جای دنیا پیدا نمی‌شوند! خیلی عشق خدمت داشت به بچه شیعه‌ها. آموزش به شیعه‌های یمنی را وظیفه خود می‌دانست و می‌گفت این‌ها مستضعفند.

❤️شادی ارواح طیبه شهدا وامام شهدا صلوات❤️
#خاطره_پاسدار_رشید_اسلام
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#راوی_همرزم_شهید

🍃شیعیان لبنان بهترند یا شیعیان عراق

محمودرضا از شیعیان کشورهای لبنان، عراق، سوریه، یمن و… رفیق داشت و گاهی در موردشان چیزهایی می‌گفت.
یکبار پرسیدم: در میان مدافعان حرم، شیعه‌های لبنان بهترند یا عراق؟ گفت:

شیعه‌های لبنان مطیع و ولایت پذیرند ولی شیعه‌های عراق دچار دسته‌بندی و تشتت هستند اما در جنگیدن و شجاعت بی‌نظیرند؛
دلشان هم خیلی با اهل بیت(ع) است طوریکه تا پیششان نام «حسین» و «زینب» و… را می‌بری طاقتشان را از دست می‌دهند. گفتم شیعه‌های ایران کجا هستند؟

گفت: شیعه‌های ایران هیچ جای دنیا پیدا نمی‌شوند! خیلی عشق خدمت داشت به بچه شیعه‌ها. آموزش به شیعه‌های یمنی را وظیفه خود می‌دانست و می‌گفت این‌ها مستضعفند.

❤️شادی ارواح طیبه شهدا وامام شهدا صلوات❤️
🕊🍂🍂🕊
#خاطرات

از شیعیان کشورهای لبنان ، عراق، سوریه و ... دوستانی داشت و گاه درباره شان چیزهایی میگفت ،

یک بار پرسیدم شیعه های لبنان بهترند یا عراق ؟
گفت: شیعه های لبنان مطیع و ولایت پذیرترند ،
شیعیان عراق هم در جنگیدن و شجاعت بی نظیرند،
دلشان هم خیلی با اهلبیت است طوری که تا پیششان نام حسین «ع» و زینب «س» را می بری ، طاقتشان را از دست می دهند ،

گفتم شیعه های ایران کجای کار هستند ؟
گفت: « شیعه های ایران هیچ جای دنیا گیر نمی آیند !»

🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضایی
.
به روایت برادر شهید
📗منبع :کتاب تو شهید نمی شوی،
ص ۷۱

🌹 #شهدا_را_فراموش_نکنیم

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
♻️بعد از شهادت محمودرضا ، یکبار با آن برادر رزمنده درباره آن روز و دیدارتان در فرودگاه و توی ماشین محمودرضا حرف می زدیم، گفت :«قبل از اینکه تو بیایی محمودرضا مدام توی ماشین آن تکه بربری را به من تعارف می کرد و می‌گفت :محمد! تا داداشم نیامده چند لقمه بزن؛ اگر بیاید همه اش را می‌خورد . من هم گفتم : صبر کنیم داداشت بیاید ، با هم میخوریم . ولی وقتی تو آمدی و همه آن نصف بربری را خوردی ، محمودرضا توی آینه نگاهی به من انداخت و با چشم و ابرو به من فهماند که بفرما دیدی گفتم اگر بیاید چیزی باقی نمی گذارد؟!!»

#شهید_محمود_رضا_بیضایی
💠🕊🕊🕊💠

🌷محمودرضا از رعب سلفیون و تکفیری‌ها از شیعیان ایرانی چندین بار برای من روایت کرده بود.

می‌گفت در یکی از محله‌ها دیدیم پیرمردی در کوچه‌ای داد و بیداد می‌کند. رفتیم نزدیک و علت را پرسیدیم؛ گفت پسرم مجروح است و من هیچ دارو و درمان یا کمکی اینجا پیدا نمی‌کنم. با بچه‌ها به داخل خانه رفتیم و دیدیم پسرش از تکفیری‌ها است و ریش بلند و تیپ سلفی‌ها را داشت. پایش مجروح بود و خون زیادی از او رفته بود. تا ما را دید شروع کرد به فحش و ناسزا و با صدای بلند حرف‌های ناشایست می‌گفت.

به یکی دوتا از رزمنده‌های ارتش سوریه بی احترامی‌های بدی کرد. یکی از بچه‌های ما که عربی بلد بود، به عربی به او گفت می‌دانی ما کی هستیم؟ ما ایرانی هستیم. تا این را گفت، او رنگش پرید و سکوت کرد و دیگر از داد و فریاد و ناسزایش خبری نشد.

آن‌ها با اینکه می دانند حضور ایرانی‌ها آنجا داوطلبانه است اما درباره شیعیان ایرانی‌ جور دیگری فکر می‌کنند.

#شهید_محمود_رضا_بیضایی🦋
🌷محمودرضا ، همیشه #چشم‌هایش سرخ و بدنش خسته بود....
تا آنجایی که می‌دانم آن شبی که فردایش #شهید شد را هم تا صبح نخوابیده بود.

#می‌گفت: بارها شده پشت فرمان مسیری را در تهران می‌روم و چند دقیقه بعد می‌بینم که دوباره همان مسیر را دارم می‌روم و بعد می‌فهمم #پشت #فرمان خوابم برده بود.

#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#رفیق‌آسمونـےمن♥️
▫️#شهیدانـهـ

دلتنگم....💔
دلگیرم....😞
هر چه میروم
به گرد پایتان هم نمیرسم....!🥀

مسئله یک سربند یالباس خاکی نیست؛
هوای دلم ازحد هشدارگذشته است!💔

#شهید_محمود_رضا_بیضایی💞
💠🕊🕊🕊💠

🌷محمودرضا از رعب سلفیون و تکفیری‌ها از شیعیان ایرانی چندین بار برای من روایت کرده بود.

می‌گفت در یکی از محله‌ها دیدیم پیرمردی در کوچه‌ای داد و بیداد می‌کند. رفتیم نزدیک و علت را پرسیدیم؛ گفت پسرم مجروح است و من هیچ دارو و درمان یا کمکی اینجا پیدا نمی‌کنم. با بچه‌ها به داخل خانه رفتیم و دیدیم پسرش از تکفیری‌ها است و ریش بلند و تیپ سلفی‌ها را داشت. پایش مجروح بود و خون زیادی از او رفته بود. تا ما را دید شروع کرد به فحش و ناسزا و با صدای بلند حرف‌های ناشایست می‌گفت.

به یکی دوتا از رزمنده‌های ارتش سوریه بی احترامی‌های بدی کرد. یکی از بچه‌های ما که عربی بلد بود، به عربی به او گفت می‌دانی ما کی هستیم؟ ما ایرانی هستیم. تا این را گفت، او رنگش پرید و سکوت کرد و دیگر از داد و فریاد و ناسزایش خبری نشد.

آن‌ها با اینکه می دانند حضور ایرانی‌ها آنجا داوطلبانه است اما درباره شیعیان ایرانی‌ جور دیگری فکر می‌کنند.

#شهید_محمود_رضا_بیضایی🦋
📖 #خاطرات_شهدا

💢 #فتنه۸۸

یڪبار در سعادت آباد ، یڪ دستہ از این‌ها را ڪه #اغتشاش راه انداختہ بودند با بچه‌های #بسیج از خیابان هدایت ڪردیم داخل یڪی از ڪوچه‌ها ، اما وقتی دنبالشان وارد ڪوچه شدیم یڪ دفعه انگار غیب شدند . وسط ڪوچه بودیم ڪه دیدیم از بالای یڪی از ساختمان‌های نیمہ ڪاره ، بلوڪ سیمانی می‌آید روی سرمان . رفته بودند روی طبقات آن ساختمان و بلوڪ پرتاب می‌ڪردند . وقتی دیدند ما دیدیمشان یڪ عده‌شان آمدند پایین ڪه فرار ڪنند . یڪی از بچه‌ها ڪه جلوتر از ما بود افتاد وسط این‌ها . تا بقیہ بچه‌ها بجُنبند و بروند ڪمڪش ؛ با #قمہ پشتش را از بالا تا پایین #شڪافتند .

#شهید_محمود_رضا_بیضایی
🎀🎊🎀🎊🎀🎊🎀🎊🎀🎊🎀
😍شوخی های شهید

#محمودرضا_بیضایی

محمودرضا گاهی با اهلش به‌قدری شوخ بود که تا سر کار گذاشتن وحشتناک طرف پیش می‌رفت،
من به‌عنوان برادرش هیچ‌وقت طرف شوخی او قرار نگرفتم.
این از چیزهایی است که هنوز هم یادآوری‌اش مرا شرمنده می‌کند.😔

محمودرضا ادب بسیار زیادی با بزرگتر داشت و حق ادب را ادا می‌کرد.👌😊

با هم زیاد می‌خندیدیم. خیلی پیش می‌آمد که چیزی از اتفاقات کارش یا مسائل روزمره یا حتی سر کار گذاشتن دوستانش تعریف می‌کرد و می‌خندیدیم
اما هیچ‌وقت نشد من طرف شوخی کوچکی از او قرار بگیرم.

بنقل از برادر شهید

#شهید_محمود_رضا_بیضایی
🍃🌸محمودرضا و امام زمان(عج)

#برادر_بزرگوار_شهید_بیضائی :
کوچک ترین و ساده ترین مسائل برای محمودرضا با امام زمان(عج) گره می خورد، خاطرم هست زمانی که بحث رعایت بعضی نکات در مجالس عزاداری و هیئات پیش آمد، مثل برهنه نشدن برای سینه زنی و مقام معظم رهبری در این باره نکاتی را فرمودند و توصیه هایی داشتند،
شهید برای متقاعد کردن دوستان به آنها گفت: 
«فرض کنید امام زمان(عج) اینجا حضور داشته باشند آیا شما مقابل ایشان هم همینطور عزاداری می کنید؟»
 و به همین بسنده کرد اصلا بحث نمی کرد.

🌷این یعنی، جزئی ترین مسائل زندگیِ شهید بیضائی با انتظار و توجه به نظارت امام عصر(عج) عجین بود؛ ولی هیچ وقت( تاکید می کنم) هیچ وقت به کسی نشان نمی داد که مثلا من منتظر امام زمان(عج) هستم و فلان و بهمان ...
 دنبال نشان دادن نبود
بلکه رفتارش این انتظار را فریاد می کشید.

#شهید_محمود_رضا_بیضایی
💠#شهیدمحمودرضابیضائی

🌷 ما در 5، 6 سال آینده نمی توانیم همه چیز را به کوثر تفهیم کنیم. این زمان خیلی کم است و ما باید فرصت بیشتری به کوثر بدهیم زیرا کار محمودرضا و این اتفاقات به قدری پیچیده و عمیق هستند که ما خود هنوز نتوانسته ایم به طور کامل آن را درک کنیم.

ما باید فرصت بیشتری به کوثر بدهیم و خودمان نیز در این فرصت تلاش کنیم که به درک کامل تری از این جهاد و آرمان ها برسیم. قطعا به برکت خون شهید، کوثر راه را پیدا خواهد کرد.

با این حال من به کوثر خواهم گفت که پدرش با اعتقاد راسخ به اسلام و آرمان ها تا پای جان ایستاد. من به او خواهم گفت که پدرش در زمانی که دیندار کم بود با تمام وجود از دینش پاسداری کرد.


🌺محمودرضا قطعا جزو اصحاب آخرالزمانی سیدالشهداست که اگر در کربلا هم بود می ایستاد و من به این یقین دارم.

#شهید_محمود_رضا_بیضایی🌸
💠🕊🕊🕊💠

🌷محمودرضا از رعب سلفیون و تکفیری‌ها از شیعیان ایرانی چندین بار برای من روایت کرده بود.

می‌گفت در یکی از محله‌ها دیدیم پیرمردی در کوچه‌ای داد و بیداد می‌کند. رفتیم نزدیک و علت را پرسیدیم؛ گفت پسرم مجروح است و من هیچ دارو و درمان یا کمکی اینجا پیدا نمی‌کنم. با بچه‌ها به داخل خانه رفتیم و دیدیم پسرش از تکفیری‌ها است و ریش بلند و تیپ سلفی‌ها را داشت. پایش مجروح بود و خون زیادی از او رفته بود. تا ما را دید شروع کرد به فحش و ناسزا و با صدای بلند حرف‌های ناشایست می‌گفت.

به یکی دوتا از رزمنده‌های ارتش سوریه بی احترامی‌های بدی کرد. یکی از بچه‌های ما که عربی بلد بود، به عربی به او گفت می‌دانی ما کی هستیم؟ ما ایرانی هستیم. تا این را گفت، او رنگش پرید و سکوت کرد و دیگر از داد و فریاد و ناسزایش خبری نشد.

آن‌ها با اینکه می دانند حضور ایرانی‌ها آنجا داوطلبانه است اما درباره شیعیان ایرانی‌ جور دیگری فکر می‌کنند.

#شهید_محمود_رضا_بیضایی🦋
🌹🕊🕊🕊🕊 🌹

از شهیدان مانده تنها جامه ای ....
نام و امضا و وصیت‌نامه ای....
گر وصیتنامه ها را خوانده ایم....
پس چرا بین دوراهی مانده ایم؟!

#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#شهدا_را_یاد_کنید_با_صلوات
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
Ещё