‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری

#سردار‌_دلها
Канал
Логотип телеграм канала ‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری
@ShahidEngineerhosseinhaririПродвигать
100
подписчиков
45,5 тыс.
фото
3,52 тыс.
видео
1,05 тыс.
ссылок
کانال رسمی مهندس شهید حسین حریری(تحت نظارت خانواده شهید) 🔰فرازے از وصیتنامه 🥀من حاضرم مثل علے اڪبر امام حسین(ع) #ارباً_اربا بشم... ولے #حجاب ناموس اسلام #حفظ بشه ... #شهیـدمدافع‌حرم‌حسیـن‌حریرے
💜
با هم رفتیم به محل تولدش‌ ، همه جا را
نشان‌مان داد و گفت: اگر روزی آقا به من اجازه بدهند از شغلم کناره بگیرم، حتماً به روستابر‌می‌گردم و دوباره کار پدرم را انجام می‌دهم. پدرم کشاورز بود ، تمام این بوته‌ها را با دست خودش کاشته ، دوست دارم برگردم و یک کار درآمدزا از همین بیابان که کسی برای آن ارزشی قائل نیست، برای جوان‌های روستا مهیا کنم

#سردار_دلها
#امام_زمان
#لبیک_یاخامنه_ای

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💜
با هم رفتیم به محل تولدش‌ ، همه جا را
نشان‌مان داد و گفت: اگر روزی آقا به من اجازه بدهند از شغلم کناره بگیرم، حتماً به روستابر‌می‌گردم و دوباره کار پدرم را انجام می‌دهم. پدرم کشاورز بود ، تمام این بوته‌ها را با دست خودش کاشته ، دوست دارم برگردم و یک کار درآمدزا از همین بیابان که کسی برای آن ارزشی قائل نیست، برای جوان‌های روستا مهیا کنم

#سردار_دلها
#امام_زمان
#لبیک_یاخامنه_ای

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
او بر صندلی شکسته
نقشه‌های ابرقدرت‌ها را خنثی می‌کرد!
نادان این آمریکاست، که موی دماغ منطقه‌ است.

#به_وقت_دلتنگی
#سردار_دلها
ساعت به وقت حاج قاسم و یاران با وفایش
سردار دل ها حاج #قاسم_سلیمانی
و #ابومهدی_المهندس
📸#سردار_دلها
ﮐﺎﺵ - ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ -ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ - ﮐﺎﺵ *
ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ
ﻭ ﺩﺍﻍ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﻡ
ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !
ﻧﮕﻮ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﯽ
ﻧﮕﻮ ﻣﺮﺍ ﻫﻤﺴﻔﺮ ﺩﺷﺖ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﯽ
ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺧﻠﻘﺖ
ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﺳﻔﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﻧﺒﻮﺩ
ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯼ
ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﯼ
ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻡ ﺭﻓﺘﻨﺖ
ﺗﻤﺎﻡ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺭﺍ
ﺑﻐﺾ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﻭ ﻫﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ
ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ
ﺍﺯ ﻫﻢ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﯽ گیرد...

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
خودش چیزی نمیگفت.
تودار تر از این حرفا بود
شهید پورجعفری فهمید مشکل مالی دارد بی سروصدا با سردار قآنی مطرح کرد؛
او هم به معاون مالی نامه داد یکی از ماموریتهای سردار را به حسابش بریزند
وقتی فهمید اول پول را برگرداند، بعد هرسه را توبیخ کرد
حتی برای یک ماموریت خارج کشور  ریالی نگرفته بود...

#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🕊🌹
#سردار_دلها

شبتون شهدایی

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
شب گهواره ایست
که تا صبح
یادِ تو را
در خوابهایِ من تاب میدهد ...!🍃🌹

#سردار_دلها
#مرد_میدان
#افتخار_میهن
#سرباز_وطن
#سرباز_ولایت
#محبوب_مردم

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
برگرد و به یکباره
برانداز و فرو ریز
بنیادِ پلیدِ همه‌ی فاصله‌ها را...

#سردار_دلها_حاج_قاسم❤️

#دلتنگتیم‌حاجے🖤

به وقت #سردار‌شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانے

•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💜
با هم رفتیم به محل تولدش‌ ، همه جا را
نشان‌مان داد و گفت: اگر روزی آقا به من اجازه بدهند از شغلم کناره بگیرم، حتماً به روستابر‌می‌گردم و دوباره کار پدرم را انجام می‌دهم. پدرم کشاورز بود ، تمام این بوته‌ها را با دست خودش کاشته ، دوست دارم برگردم و یک کار درآمدزا از همین بیابان که کسی برای آن ارزشی قائل نیست، برای جوان‌های روستا مهیا کنم

#سردار_دلها
#امام_زمان
#لبیک_یاخامنه_ای

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
توی جزیره مجنون جنوبی رفتم توی سنگر کوچکی بود. شهید زین‌الدین بود، شهید باکری بود. شهید کاظمی بود. آن روز برادر مهدی شهید شده بود. حمید جامانده بود.

من هیچ حس نکردم. یک جوان رعنایی بود. هیچ حس نکردم، هیچ آثاری از غم در چهره او ندیدم. وقتی می‌خواستند جنازه برادر او را بیاورند نگذاشت، گفت اگر دیگران را توانستید بیاورید جنازه برادر من را بیاورید. این آن‌وقت فرمانده گردان تو دفتر خودش این جمله را نوشته بود:« ای برادر عرب که تو به دنبال من می‌گردی و من به دنبال تو. قسم به خدا اگر شهیدم کنی، شفاعتت می‌کنم.»

من برای آیت‌الله مشکینی(رض) خواندم، از خود بی‌خود شد. وقتی آن جوان به این مرد عارف مراجعه کرد و گفت من بعضی وقت‌ها که نماز می‌خوانیم لباسمان خونی است، حکم این چیست؟ آیت الله مشکینی (رض) متأثر شد، گفت به خدا حاضرم همه نمازهایم را بدهم این نمازی که تو به آن مشکوک هستی بگیرم.

#مرد_ميدان
#حاج_قاسم
#سردار_دلها

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#دل‌نوشته سردار به دخترش، در ستایش مقام شهادت و اشتیاق او بر این لحظه که دارای جملاتی تأمل‌برانگیز است. بخشی از متن نامه به‌شرح زیر است:

«فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو می‌نویسم، چون می‌دانم مقدسانه مرا دوست داری؛ نمی‌دانم چرا این حرف‌ها را برایت می‌نویسم، اما احساس می‌کنم در این تنهایی و غربت عمرم نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم. آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟

مشتاق دیدارت هستم... وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می‌کند و می‌سوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه... چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست...

خدایا! 30 سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتاده‌ام. زخم‌ها برداشته‌ام، واسطه‌ها فرستاده‌ام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم...»

#سردار_دلها
#دل‌نوشته سردار به دخترش، در ستایش مقام شهادت و اشتیاق او بر این لحظه که دارای جملاتی تأمل‌برانگیز است. بخشی از متن نامه به‌شرح زیر است:

«فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو می‌نویسم، چون می‌دانم مقدسانه مرا دوست داری؛ نمی‌دانم چرا این حرف‌ها را برایت می‌نویسم، اما احساس می‌کنم در این تنهایی و غربت عمرم نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم. آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟

مشتاق دیدارت هستم... وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می‌کند و می‌سوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه... چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست...

خدایا! 30 سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتاده‌ام. زخم‌ها برداشته‌ام، واسطه‌ها فرستاده‌ام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم...»

#سردار_دلها
ما را
خیال
روی
تو زنده
می‌کند . . .

#سردار_دلها♥️

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ اما اینبار این #شجاعت است که خود را به آب و آتش می زند که از تو سخنی به میان آورد

انگار سلول های مغزش تمام توانشان را به روی سِن آورده اند که همه ی تو را به تصویر خاطرها برسانند

درست است، تو همان شجاعتی هستی که حتی آوازه اش در میان آن همه دلاوری و پهلوانی به گوش #سردار_دلها رسید

شجاعتی که نامش #علیرضاست، میشود گفت، لاله ای از دیار مردمان سلحشور #چهارمحال_وبختیاری.

درست سه سال پیش، ۲۸ ابان۱۳۹۶
علیرضا در هشتمین اعزامش برای دفاع از حرم #عقیله_بنی_هاشم در شب شهادت #امام_هشتم بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پهلویش دستان #شهادت را به گرمی فشرد و به رفقای آسمانیش پیوست

🍃به راستی ما #شیعیان چه خاطره ها با زخم پهلو داریم


🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حاج #علیرضا_جیلان

🔷تاریخ تولد : ۲۸ بهمن ۱۳۶۲
🔷تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۶

🔷مزار شهید : گلزار شهدای شهر #بروجن

🔷#محل‌شهادت:ابوکمال سوریه
‍ ‍ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•

ناله جامانده ها به گوش می رسد .حسرت #شهادت بر دلشان و بغض دلتنگی بر گلویشان مهمان شده است.
شهادت #مصطفی_صدرزاده را هنوز باور نکرده اند و جای خالی #سید_ابراهیم تلنگر دل های شکسته است.اشک می ریزند و میان هق هق هایشان ، دعای روسفیدی می کنند

دلتنگی های همسر روح الله از پشت گوشی و حرف های همسفر زندگی اش برای آرام کردنش قصه هرروز #دمشق است.عملیات تمام شده و روح الله بار سفر برای بازگشت بسته است

دقایق آخر است و فرمانده گردان امام حسین آرزوی شهادت را تا می کند و در چمدان امید می گذارد برای بازگشت مجدد به سرزمینی که برای آرزویش آمین می گوید.
#قدیر_سرلک را میگویم.مدافعی که میخواهد قبل از رفتن ،امانتی های لشکر را تحویل دهد مبادا مدیون #بیت_المال شود

قدم بر می دارند برای برگشت اما دل کندن از سرزمینی که صدای #هل_من_ناصر_ینصرنی از آن به گوش می رسد سخت است. سنگینی دل کندن همچون وزنه ای به پایشان زنجیر شده است.هوای دلشان ابری شده و برای آرزوی چندسالشان #امن_یجیب می خوانند.به قول روح الله اگر خدا بخواهد جلوی مقر هم شهادت روزی می شود

دعایشان مستجاب شد.ماشین منفجر شد ، بوی #دود می آمد و#آتش . روضه #حضرت_مادر در دلشان زمزمه میشد.
بقیه که آمدند به یاد #ارباب ناله کردند.#حاج_عمار از روضه علمدار گفت و دست های قطع شده.#نوحه خواند و به رسم #کربلا تکه های بدن را روی پتو جمع کرد.امان از دل عمار و روضه #انکسرت_ظهری

حرف از #علمدار که می شود دل می لرزد و چشم بر جای خالی #سردار_دل‌ها می بارد.او هم سوخت.در شب جمعه ای، #اربا_اربا شد . حال، دست قطع شده و انگشترش، روضه روزهای بدون او شده است

شکر خدا #انگشترت مونده توی دستت
شکر خدا که #ساربانی اونطرف‌ها نیست

🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید #روح_الله_قربانی و #شهید #قدیر_سرلک

📅تاریخ شهادت: ۱۳ آبان ۱۳۹۴

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
{01:20}
[ به وقت شهادت ]

عزیزدلم
انگار دیدنت محاله💔

مثل آن شیشه
ڪه در همهمه باد شڪست؛🍂
ناگهان باز دلم
یاد تو افتاد، شڪست!💔

#بہ‌وقت‌دلتنگے
#سردار_دلها ♥️
#حاج_قاسم
برگرد و به یکباره
برانداز و فرو ریز
بنیادِ پلیدِ همه‌ی فاصله‌ها را...

#سردار_دلها_حاج_قاسم❤️

#دلتنگتیم‌حاجے🖤

به وقت #سردار‌شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانے

•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
معنای واقعی أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم

▫️همه فکر می‌کردن خیلی عبوس و خشنه!
در یکی از جلسات فرماندهان سپاه در تهران،
همه فرماندهان با لباس رسمی در آن شرکت کرده بودند... جلسه سنگینی بود.

▫️در تنفس بین جلسه یک شلنگ آب در جلسه دیدیم، یکباره حاج قاسم با شلنگ داخل آمد و فرماندهان را با آب خیس کرد.

👤 ‏خاطره از سردار غلام‌پور استاد دانشگاه امام حسین علیه‌السلام

#به_وقت_دلتنگی
#سردار_دلها

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
Ещё