کانال رسمی مهندس شهید حسین حریری(تحت نظارت خانواده شهید)
🔰فرازے از وصیتنامه
🥀من حاضرم مثل علے اڪبر امام حسین(ع) #ارباً_اربا بشم...
ولے #حجاب ناموس اسلام
#حفظ بشه ...
#شهیـدمدافعحرمحسیـنحریرے
ارادت حسن به امام رضا(ع)دائمی بود.از نُه ساختمان سوری ها،یکی دست داعش افتاده بود وفرمانده سوری هامی خواست عقب نشینی کند.نگذاشتم. گفتیم: صبر کن ما پسش می گیریم.از ۲۰ نفر نیروهای پشتیبان تک تیراندازان، نیروی داوطلب خواستیم.فقط شش نفر آمدند. بامن وحسن شدیم هشت نفر.رفتیم طرف ساختمان،مکث کردم. گفتم: حسن هشت نفریم ها! گفت: پس اسم عملیات امام رضا(ع) است.با نوای یا علی بن موسی الرضا(ع) وارد ساختمان شدیم. تکفیری ها می پرسیدند:من انتم؟حسن با دو نارنجک رفت طرفشان و فریاد زد: نحن شیعة علی بن ابی طالب(ع)،نحن ابناء فاطمة الزهرا(س)،نحن ابناء الحسین (ع).با انفجار نارنجک ها و تبادل آتش حسن شهید شد و من با هشت ترکش برگشتم عقب.
ارادت حسن به امام رضا (ع) دائمی بود. از نُه ساختمان سوری ها، یکی دست داعش افتاده بود و فرمانده سوری ها می خواست عقب نشینی کند. نگذاشتم. گفتیم: صبر کن ما پسش می گیریم. از ۲۰ نفر نیروهای پشتیبان تک تیر اندازان، نیروی داوطلب خواستیم. فقط شش نفر آمدند. با من و حسن شدیم هشت نفر.رفتیم طرف ساختمان، مکث کردم. گفتم: حسن هشت نفریم ها! گفت: پس اسم عملیات امام رضا (ع) است.با نوای یا علی بن موسی الرضا (ع) وارد ساختمان شدیم. تکفیری ها می پرسیدند:من انتم؟ حسن با دو نارنجک رفت طرفشان و فریاد زد: نحن شیعة علی بن ابی طالب(ع)، نحن ابناء فاطمة الزهرا(س)، نحن ابناء الحسین (ع). با انفجار نارنجک ها و تبادل آتش حسن شهید شد و من با هشت ترکش برگشتم عقب.
ارادت حسن به امام رضا (ع) دائمی بود. از نُه ساختمان سوری ها، یکی دست داعش افتاده بود و فرمانده سوری ها می خواست عقب نشینی کند. نگذاشتم. گفتیم: صبر کن ما پسش می گیریم. از ۲۰ نفر نیروهای پشتیبان تک تیر اندازان، نیروی داوطلب خواستیم. فقط شش نفر آمدند. با من و حسن شدیم هشت نفر.رفتیم طرف ساختمان، مکث کردم. گفتم: حسن هشت نفریم ها! گفت: پس اسم عملیات امام رضا (ع) است.با نوای یا علی بن موسی الرضا (ع) وارد ساختمان شدیم. تکفیری ها می پرسیدند:من انتم؟ حسن با دو نارنجک رفت طرفشان و فریاد زد: نحن شیعة علی بن ابی طالب(ع)، نحن ابناء فاطمة الزهرا(س)، نحن ابناء الحسین (ع). با انفجار نارنجک ها و تبادل آتش حسن شهید شد و من با هشت ترکش برگشتم عقب.
ارادت حسن به امام رضا (ع) دائمی بود. از نُه ساختمان سوری ها، یکی دست داعش افتاده بود و فرمانده سوری ها می خواست عقب نشینی کند. نگذاشتم. گفتیم: صبر کن ما پسش می گیریم. از ۲۰ نفر نیروهای پشتیبان تک تیر اندازان، نیروی داوطلب خواستیم. فقط شش نفر آمدند. با من و حسن شدیم هشت نفر. رفتیم طرف ساختمان، مکث کردم. گفتم: حسن هشت نفریم ها! گفت: پس اسم عملیات امام رضا (ع) است. با نوای یا علی بن موسی الرضا (ع) وارد ساختمان شدیم. تکفیری ها می پرسیدند: من انتم؟ حسن با دو نارنجک رفت طرفشان و فریاد زد: نحن شیعة علی بن ابی طالب(ع)، نحن ابناء فاطمة الزهرا(س)، نحن ابناء الحسین (ع). با انفجار نارنجک ها و تبادل آتش حسن شهید شد و من با هشت ترکش برگشتم عقب.