وبسایت فرهنگی صدانت

#مصطفی_ملکیان
Канал
Новости и СМИ
Образование
Политика
Искусство и дизайн
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала وبسایت فرهنگی صدانت
@SedanetПродвигать
24,46 тыс.
подписчиков
778
фото
361
видео
2,37 тыс.
ссылок
صدانت؛ صدای اندیشه آدرس وبسایت: www.3danet.ir اینستاگرام صدانت: instagram.com/3danet کانال رسمی صدانت: @Sedanet صدانت تی‌وی: @Sedanettv بایگانی صدانت: @sedanet1 آگاهی از نشست‌های فرهنگی: @News_sedanet
К первому сообщению
🎥 نشست نخست «دیزاین شناسی»: زشتی، زیبایی و اخلاق
بهمن ۱۳۹۶؛ باغ کتاب تهران

👤 #مصطفی_ملکیان

🔅خیرِ جمیل مفهوم دیزاین است. بنابراین من می‌توانم برای خط‌کشی خیابان هم دیزاین داشته باشم. دیزاین داشته باشم یعنی هم کاری بکنم که خط‌کشی خیابان انجام بگیرد و هم به‌ زیباترین صورت انجام بگیرد. حالا برای این کار چه باید کرد؟

🌐 دریافت صوت، فیلم و متن

🔸به همت موسسه سروش مولانا و designology

🌾 @Sedanet
🗞شرح یک زندگی فکری: گفت‌وگو با #مصطفی_ملکیان
گفتگوکنندگان: رضا خجسته رحیمی و جواد حیدری
🔹اندیشه‌پویا . شماره ۵۹ . خرداد و تیر 98

🔅من در سال ۱۳۳۵ در شهرضا بدنیا آمدم اما پدرم تقریباً تا سال ۱۳۴۲ در قم زندگی می‌کرد. تا اینکه بعد از وقایع ۱۵ خرداد و تبعید آقای خمینی، به خاطر علاقه‌ای که به ایشان داشتند، تلخ‌کام شدند و به شهرضا برگشتند. گویی قم بدون حضور آقای خمینی را خوش نمی‌داشتند. وقتی به شهرضا آمدند، در آنجا بساط تدریس علوم دینی و تبلیغ و ترویج دین را در قالب منبر و مسجد و محراب گستراندند. البته پدر ایشان تاجری بازاری و از خانواده‌ای متمول بودند. جد بزرگ پدربزرگ من، از ثروتمندان بنام در روزگار خودشان در شهرضا بودند.

🔅با این‌حال زندگی ما در منزل، متوسط بود و پدربزرگ و پدر من، زندگی بالاتر از متوسط را خوش نداشتند. فقیرانه زندگی نمی‌کردیم، اما مطلقاً متمولانه و متجملانه هم زندگی نمی‌کردیم. پدر و مادرم پیش از من صاحب دختری شده بودند که دقیقا نمی‌دانم در چند ماهگی از دنیا رفت و به یک معنا من فرزند ارشد خانواده محسوب می‌شدم. اما من در شهرضا در مدت اقامت پدرم در قم به دنیا آمدم. پدر از نظر علمی و از جهت سیر و سلوک عملی و طرز رفتار با مردم و نگرشی که به زندگی و هستی داشت، مورد محبت و احترام مردم بود. عموم مردم مراتب علمی ایشان را شاید دورادور و از دیگران می‌شنیدند، اما مراتب عملی ایشان را در رفتار می‌دیدند. بنابراین در محیطی که من بزرگ شدم، به واسطه‌ی پدرم، عزت زیادی از مردم می‌دیدیم.

🔅این شرایط بعدها باعث شد من حساس و زودرنج شوم و به من لطمه زد. چون در جمع‌های آشنا سخن ناگوار و تلخی نشنیده بودم، در محیط‌‌های غریبه‌ای که کسی پدر و خانواده‌ام را نمی‌شناخت، بسیار زودرنج می‌شدم. دوران کودکی من بسیار بی حادثه بود، طوری که گفتنی از آن دوران ندارم. تنها می‌توانم بگویم پدرم ما را به بی اعتنایی به مالجویی و قدرت‌طلبی رغبت می‌داد. بارها و بارها از او می‌شنیدم که می‌گفتند تصوری از همه لذایذ دنیا دارم، اما تصوری از لذت ریاست ندارم؛ چه لذتی دارد که انسان بار و مسئولیت چند هزار نفر یا چند میلیون انسان دیگر را نیز بر دوش بگیرد و از آن خوشحال نیز باشد.

🔅این سیره را عملاً نیز نشان دادند. مثلاً با وجود علاقه‌ای که به آقای خمینی و حقانیت جمهوری اسلامی داشتند و از جمهوری اسلامی حمایت می‌کردند، ولی، بعد از انقلاب کوچک‌ترین سمتی نپذیرفتند. حتا امامت جمعه‌ی شهر کوچک ما را هم قبول نکردند. عموی من از ابتدای انقلاب تا بیش از دو دهه، امام جمعه‌ی شهر بودند. پدرم از قدرت بیزار بودند...

🌐 مطالعه متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @andishepouya
🌾 @mostafamalekian