به سرخوشی بامداد به پیشواز تان می آید بامدادِ زیبا مهمانِ دلِ شماست . آفتاب گیسو افکنده بر دوش همچون ژاله ای می تراود از آسمان. لبخندهایتان دستاویزِ زیبایی ست که هر بامداد برایم انگیزه ای میشود برای جوشش واژگان که از نُو آغاز کنند واژه دوست داشتن را. بامداد نگاهِ نازش خیزِ خداست بر جهان تا برآید آفتاب از گوشه پنهان آسمان .