از چشم من طنین تماشا برخاست در چشم او طنین تماشا بنشست موجی ز بیگناهی من پر زد با عمق بی گناهی او پیوست در آفتاب سبز نگاه او تکرار نور بود و گریز رنگ سودای جان و همهمه ی دل بود
از چشم من طنین تماشا برخاست در چشم او طنین تماشا بنشست موجی ز بیگناهی من پر زد با عمق بی گناهی او پیوست در آفتاب سبز نگاه او تکرار نور بود و گریز رنگ سودای جان و همهمه ی دل بود
از چشم من طنین تماشا برخاست در چشم او طنین تماشا بنشست موجی ز بیگناهی من پر زد با عمق بی گناهی او پیوست در آفتاب سبز نگاه او تکرار نور بود و گریز رنگ سودای جان و همهمه ی دل بود