.
نشسته بودیم روی صندلی پارک
گفتی چه میشد اگر ماهی بودیم؟
گفتم من و تو
ماهی دریای یکدیگریم
یا صید میشویمو
آتش با پوستمان بازی میکند
یا دریا دریا دریا...
این را گفتمو
خواب، مثل ماشینی که بچه ای را که از مدرسه برمیگردد زیر بگیرد
این را گفتمو
قلب، مثل کارگری که زیر آوار ساختمانی در حال فروریختن بهتاش زده باشد
این را گفتمو
رویاها، مثل مسافران هواپیمایی که به صدای خلبان گوش میدهند
وقتی میگوید تا لحظاتی دیگر سقوط میکنیم
این را گفتمو
کسی داشت قلاب را بالا میکشید!
@SasoChakameoKetab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#محمد_عسکری_ساج.