گفتمانی پیرامون اراده، آزادی و خدا
کشیش و مرد محتضر:
کشیش: اما آیا میپذیری که زندگی دیگری بعد از این زندگی وجود دارد؟ به سختی ممکن است که ذھن تو فرصتی برای نفوذ به راز سرنوشتی که به انتظار ھمهء ماست پیدا نکرده باشد. چه تصوری متقاعد کنندهتر از این پیدا میشود که انسانھا به خاطر اعمال بدشان تنبیه شوند و آنھایی که نیک زیستهاند زندگی ابدی را پاداش گیرند.
مرد محتضر: چرا آقای عزیز. تصور نیستی! (از تصور شما متقاعد کنندهترست) ایدهای که ھرگز مرا به وحشت نمیاندازد و موجب تسلی و راحتی من است. دیگر جوابھا مایهء فخر و مباھاتند اما جواب من نتیجهء خرد است. در ھر حال نیستی نه ترسناک است و نه مطلق. آیا فرآیند پایانناپذیر زاد و ولد طبیعت جلو چشم من نیست؟ ھیچچیز تلف نمیشود. ھیچچیز بر روی این زمین نابود نمیشود. امروز انسانی، فردا کرم، روز بعد یک مگس. اگر این زندگی ابدی نیست پس چیست؟ چرا فکر میکنی باید به خاطر اعمال نیکم پاداش دریافت کنم در حالی که سزاوار آن نیستم و به خاطر گناھانم تنبیه شوم در حالی که ھیچ کنترلی بر آنھا ندارم؟ خدای تو را چطور میتوانم با این اصل آشتی بدھم؟ آیا او میتواند مرا صرفاً به این خاطر به وجود بیاورد که از تنبیه کردن من لذت ببرد و به خاطر انتخابھای غلطم مرا تنبیه کند در حالی که آزادی انتخاب را از من گرفته است؟
کشیش: اما تو آزادی که انتخاب کنی.
مرد محتضر: ھستم اما مطابق تصور تو که این اختیار را توسط خرد بررسی نکرده است . آموزهء ارادهء آزاد تنها برای این ابداع شده تا بتواند اصل مرحمت خداوندی را تعبیه کند تا پیش فرضهای دروغین شما را معتبر سازد. آیا انسان زندهای وجود دارد که چوب دار را کنار جرمش ببیند و با اراده مرتکب جرمی شود که آزاد بود مرتکب آن نشود. ما توسط قدرتی مقاومتناپذیر وادار میشویم و ھرگز برای یک لحظه مشخص در موقعیتی نیستیم که در مسیر دیگری به جز سراشیبی که پای ما در آن نهاده شده حرکت کنیم. ھیچ عمل نیکی نیست تا کسانی را که محکوم به پایان طبیعتند نجات دھد و ھیچ جرمی نیست که برای اھداف طبیعی لازم نباشد. سلطهء طبیعت دقیقاً در توازن کامل، بین نیکی و گناه نهفته است. اما آیا میتوانی گناھکار باشی وقتی در جهتی که او تو را ھل میدھد حرکت میکنی؟ نه گناھکارتر از زنبوری که پوست تو را نیش میزند.
@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#مارکی_دوساد