او نگاه می کرد مَـن هم نگاه او دور می شد مَـن ویران
بـاور کنید آدم ها بـا چشمهایشان می میرند می کشند می روند @sazochakameoketab روزی #قلب_زنی را لمس کردم که همه ی مردم شهر #تن او را #لمس کرده بودند! زن از تمام آن ها #گریخت به #آغوش من پناه آورد... و من همان جا در همان لحظه فهمیدم فاصله ی بین رفتن و ماندن گاهی در #تفاوتِ_لمس_کردن است!.
روزی #قلب_زنی را لمس کردم که همه ی مردم شهر #تن او را #لمس کرده بودند! زن از تمام آن ها #گریخت به #آغوش من پناه آورد... و من همان جا در همان لحظه فهمیدم فاصله ی بین رفتن و ماندن گاهی در #تفاوتِ_لمس_کردن است!. @sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂 #علیرضا_اسفندیاری بخشی از کتاب "مکالمه ی غیرحضوری"