وقتی داشتند او را به سمت گیوتین میبردند گریه میکرد؛
واقعاً داشت گریه میکرد و رنگش مانند گچ سفید شده بود.
واقعاً وحشتناک نیست که او داشت گریه میکرد؟!
چه کسی دیده یک مرد از ترس گریه کند؛
بچه هم نه، یک مرد بزرگ چهل و پنج ساله.
تصور کن در آن لحظه چه چیزهایی از ذهنش میگذشت، روحش چه فشار و سختییی تحمل میکرد، این گریه نشاندهنده فشار روحییی بود که دیگر تحملش را نداشت.
به خاطر این که گفته شده «کسی را نکشید» آیا میتوان جانیان را مورد عفو قرار داد؟
نه، این اصلاً قابل قبول نیست.
من این صحنه را یک ماه پیش دیدم اما هنوز درست در مقابل چشمانم رژه میرود، گاهی خوابش را هم میبینم.
افراد زیادی میگویند گیوتین طوری طراحی شده که از درد جلوگیری کند اما من با خودم فکری کردم، من میگویم اگر این فکر اشتباه باشد چه؟
شاید به این ایده بخندی اما نتوانستم جلو آن را بگیرم و در ذهنم ماند.
عذاب و شکنجه و اینها درد بسیار شدیدی دارند اما این دردها همه درد فیزیکی هستند، آن قدر درد میکشی تا بمیری.
امّا اینجا وحشتناکترین بخش مجازات اصلاً این درد فیزیکی نیست، بلکه این است که تو مطمئن هستی تا یک ساعت دیگر، تا ده دقیقه دیگر، تا سی ثانیه دیگر و همین حالا قرار است بمیری، قرار است روح از بدنت جدا شود و دیگر یک انسان نباشی و این قطعی است!
منظور همین قطعی بودنش است.
درست همان لحظه که سرت را روی یک بلوک میگذاری و صدای آهن را از بالای سرت میشنوی، همان یک چهارم ثانیه بدترین قسمت مجازات است.
این فقط فکر و خیال نیست، افراد زیادی به آن فکر کردهاند.
به نظر من اعدام یک نفر به خاطر قتل به این دلیل است که او به اندازه جنایتش درد بکشد، دردی فراتر از تصور.
اعدام شدن طبق قانون از مردن به دست یک جنایتکار سختتر و وحستناکتر است.
کسی که شبانه در میان جنگل مورد حمله دزدها قرار میگیرد، تا آخرین لحظه امید دارد که فرار کند، تا همان لحظه که بمیرد امیدوار است.
در بسیاری از موارد فرد توانسته فرار کند و یا دزدها به او رحم کردهاند، حتی بعد از این که گلویش را بریدند، نجات پیدا کرده است.
اما در زمان اعدام، این امیدِ آخر - که بودنش هزار بار ترس از مرگ را کم میکند - از آن محکوم بیچاره گرفته میشود و به جای آن قطعیتِ مرگ جایگزین میگردد.
برایش حکم کردهاند و او دیگر به هیچ وجه نمیتواند از مرگ فرار کند و این زجرآورترین درد دنیاست.
اگر یک سرباز را در میدان جنگ در مقابل گلوله توپ بگذارید و شلیک کنید؛
هنوز برای زنده ماندن امید دارد.
اما برای همان سرباز حکم اعدامش را بخوانید، به طور قطع یا دیوانه میشود یا اشکش درمیآید.
چه کسی میگوید میتوان این خبر را شنید و دیوانه نشد؟ نه، نه!
این سوء استفاده است، این خجالتآور است، درست نیست - اصلاً چرا باید چنین چیزی وجود داشته باشد؟
حتماً کسانی هستند که حکم اعدام برایشان صادر شده، همین زجر را کشیدهاند و اما بعد مجازاتشان به تعلیق درآمده است، این افراد میتوانند احساسشان را به خوبی بگویند.
اربابمان عیسی مسیح از همین درد و شکنجه سخن گفته است.
نه! نه! نه!
هیچ انسانی نباید چنین دردی بکشد! هیچ کس!...@Sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#فئودور_داستایوفسکیاز کتاب «ابله»