#مصاحبه مهدی یزدانی خرم
با
#بهمن_فرزانهشما چند سال پيش در مقاله ای كه در يكی از روزنامه ها چاپ شد، به انتشارات اميركبير اعتراض كرديد كه گويا برخی از كتاب هايی را كه شما در اوايل انقلاب ترجمه كرده بوديد، گم كرده است، مثلاً از "مرشد و مارگريتا" نام برده بوديد. توضيحي درباره آن كتاب ها و آن جريان مي دهيد؟
_بله درست می گوييد. چند كتاب بود مثلا همين مرشد و مارگريتا كه من ترجمه كرده بودم "استاد و مارگريتا" و يا
#عذاب_وجدان از
#دسس_پدس كه من دهليز ترجمه كرده بودم (دوباره كتاب را ترجمه كردم و ققنوس چاپ كرد)
كتابی هم از
#بوتزاتی بود كه شامل دوازده داستان مي شد. كتاب ديگر قلب سگ از
#بولگاكف بود كه بعدها به اسم دل سگ ترجمه كردن و... به هر حال بعد از اين كه انقلاب شد و من تماسم با ايران كمتر، در تماس هايی كه داشتم و پيگير اين كتاب ها شدم به من گفتند، كتاب ها در آتش سوزی و غارت گم شده اند. بعد از بيست و چند سال و زماني كه من فعاليتم را با ققنوس شروع كردم (با كتاب تازه عروس) برای آقای حسين زادگان توضيح دادم، دسس پدس كتاب بسيار خوبی به نام
#عذاب_وجدان دارد كه من برای اميركبير به اسم دهليز ترجمه كرده بودم و گويا نابود شده است. به هر حال دوباره ترجمه اش كردم و كتاب هم با موفقيت همراه بود. چند سال پيش خبری چاپ شد كه كتاب ها پيدا شده است. منتها نوشدارو بعد از مرگ سهراب. چون مرشد و مارگريتا، داستان های بوتزاتی، دل سگ و... را كسان ديگری ترجمه كرده بودند و حيف...
.
_کتاب " استاد و مارگریتا " با ترجمه مرحوم " بهمن فرزانه" "بدون هیچ توضیح و مقدمه ای" از سوی انتشارات امیر کبیر امسال به بازار آمده....!
🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂