#عادتهای_نویسندگان_بزرگ#شماره_6#هنری_جیمز#نظم_مفرطهنری جیمز برخلاف برادر بزرگتر بی قرار و نامنظمش همیشه از عادات کاری منظمی پیروی می کرد. هر روز می نوشت. صبح شروع می کرد و معمولا در ساعات ناهار کار را به پایان می برد. در سال های آخر مرگش مچ دردی شدید وادارش کرد قلم را کنار بگذارد و ایده هایش را به یک منشی دیکته کند که هر روز ساعت نه و نیم نزدش می آمد.
جیمز پس از دیکته کردن در طول صبح، عصرها به مطالعه می پرداخت، چای می خورد، به پیاده روی می رفت، شام صرف می کرد و شب را به یادداشت برداری برای کارهای فردا می گذراند. مدتی هم از یکی از منشی هایش خواسته بود شب ها برای ادامه کار آنجا برگردد و برای هشیار نگه داشتن منشی یک تخته شکلات را در حین کار، کنار دست دخترک می گذاشت تا بخورد!
همچون آنتونی ترولوپ، جیمز به محض اتمام یک کتاب، کتاب بعدی را شروع می کرد.ی ک بار که از او پرسیدند کی وقت پیدا می کند طرح کتاب جدیدش را بریزد چشمانش را به بالا دوخت، روی زانوی فرد سوال کننده زد و گفت: «طرحش همین اطرافه. همین دور و برها. توی هواست. مثل سگ دنبالم می کنه و می آد.»
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂