بخشی از
#خدمات #رضا_خان_میر_پنج به ایران در دوره حکمرانی از زبان
#صادق_هدایت "
۱
« سر پیری نمی توانیم گناه کسی را بشوریم و مشغول ذمه ی مرده آنهم
#شاه_بابا بشویم ـ از شما چه پنهان در آن عهد و زمانه، با وجودی که
#بانک های جفت و تاق وجود نداشت،
#خزانه ی دولت پر و پیمان بود و زهره ی شیر می خواست داشته باشد کسی که بتواند به
#جواهرات_سلطنتی چپ نگاه بکند. بدون عایدی سرشار
#نفت که در تاریخ ایران سابقه نداشته و معلوم نیست کدام دولت فخیمه سگ خور می کند دولت
#افلاس_نامه صادر نکرده بود. اگرچه مشتری آهن پاره و اسلحه ی قراضه نبود، اما اسم خودش را ملت پست عقب افتاده نگذاشته بود و از خارجی وام اجاره نمی خواست.
۲
بدون
#سرتیپ_ها و
#امیر_لشگر_های شکم گنده مرز پناه گریز پا کسی جرأت نمی کرد به سرحداتش دست اندازی بکند ، بدون متخصصین تبلیغ وطن پرستی که در اثر مرض فشار پول در خارجه معلق بزنند ، مردم به مرز و بوم خودشان بیشتر علاقه داشتند. بدون سوز و بریز
#رادیو_های خاج پرست که:”آهای مردم، دین از دست رفت” گویا که آخوند باسواد و ملای با عقیده بیشتر پیدا می شدند. بی آنکه شب شش بگیرند و اسم میهنشان را عوض بکنند ، انگار که شهرت و آبروی این آب و خاک در نظر خارجی ها خیلی بیشتر از حالا پیدا می شد و هم خیلی بیشتر کتاب حسابی چاپ می کردند. ظاهرا چوب تکفیر برای
#تریاک بلند نمی کردند ، اما
#وافوری خیلی کمتر از حالا بود.
۳
باری هنوز
#جزیره_ی_بحرین را به ارباب واگذار نکرده بودند. هنوز بخشش
#کوه_آرارات فتح الفتوح بشمار نمی رفت ، هنوز
شاه بابا #حق_کشتیرانی در
#دجله و
#فرات را از دست نداده بود و یک تکه خاکش را هم به
#افغان_ها حاتم بخشی نکرده بود و برای تمدید قرارداد
#نفت_جنوب هم مردم را دور کوچه نرقصانیده بود ، اما اسم خودش را هم کبیر و نابغه ی عظیم الشأن نگذاشته بود. خلاصه آنکه حساب و کتابی در کار بود ، هنوز همه چیز مبتذل نشده بود ، مردم به خاک سیاه ننشسته بودند و از صبح تا شام هم مجبور نبودند که افتخار غرغره بکنند و به رجاله بازی های رجال محترمشان هی تفاخر و تخرخر بنمایند و از شما چه پنهان، مثل این بود که آبادی و آزادی و انسانیت هم یک خرده بیشتر از حالا پیدا می شد. »
۴
"برگرفته از
#توپ_مرواری ، مرحوم
#صادق_هدایت "
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂