تمدن اسلامی درون مایه ای
ایرانی داشت.(ایران مادر فرهنگ ساز من)
______________________________از روز پیروزی نهایی انقلاب ابومسلم خراسانی تا روزی که یعقوب لیث سیستانی با داعیهء آشکار و اعلان شدهء احیای هویت و فرهنگ
ایرانی به پا خاست، حدود ۱۱۰ سال فاصله بود.
در این دوران اندیشه وران دو زبانهء
ایرانی یعنی شاعران برجسته ، موسیقی دانان بزرگ،تاریخ نگاران معتبر، مفسران نام آور،حدیث نگاران، فقیهان و فیلسوفان با تالیفات بزرگی که به زبان تازی می کردند به ساختن و پرداختن
تمدن و فرهنگی مشغول بودند که
تمدن و فرهنگ
اسلامی نام گرفت ولی مایه های اصلیش
ایرانی بود ؛ و تمدنی را ساختند که شکوهش تا امروز چشم جهان را خیره می کند.
برای پروردن همین
تمدن بود که ایران -این مادر همیشه بارور- بزرگمردانی همچون فرزندان برمک ، فرزندان سهل سرخسی ، برادران موصلی ، رازی ، فارابی ، پورسینا، بوریحان بیرونی و گل سرسبد همه فردوسی بزرگ و جز آنها را از زهدان خویش بیرون داد.
نمونه اش را از تاریخ سیستان می خوانیم:
پس شعرا اورا (یعقوب لیث سیستانی) شعر گفتندی به تازی.
چون شعر برخواندند؛ او دانا نبود؛ بنابراین آنرا نفهمید....یعقوب لیث سیستانی گفت:
چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت؟
از آن به بعد شعر و زبان تازی را در دربار ممنوع کرد.
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂گردآوری ونگارش:
#علی_آریاییبن مایه ها:
حکیم ابوالقاسم فردوسی
#امیر_حسین_خنجی#درونمایه_ی_ایرانی_تمدن_اسلامی