.
🎥رقصی با ترانهی یاقوت #توماج_صالحی
«آذر ماه»
مرا
یکی سلولِ تاریک هم کافیست
تا دست بر چهار دیوار آن
دریابم زندان هم
جایی مثل خانه است.
دیوار از پی دیوار
انگار پشت هر دیواری
هزار
توماجِ مطمئن
مهیای اتفاقِ مُقَدَر است.
بازماندگانِ در زنجیر
همطراز
پا میکوبند:
برای، برای، برای…!
فردا صبح… همه
حیرت زده خواهند دید
دیوارها در ادامهٔ درهٔ اوین
فرو ریختهاند.
همین است به سِحرِ صدای تو
که ماهِ مجروح را شفا میدهد
سِحرِ صدای تو که ستارهٔ رو به شمال،
رفته است جنوب
برای مهسا حلقه خریده است.
نیمی برای «مرا ببوس»
نیمی برای « برایه…»دیوارها، دیوارها…
همهٔ دیوارها فرو خواهند ریخت.
این زلزله در مقیاسِ ریشتر
همهٔ رؤیاهای این هزاره را
بیدار خواهد کرد.
ساکت لطفاً!
یک لحظه…!
صدا میآید،
این صدای همسراییِ ریراست؛
مزارگاهِ خاوران:
این سو… این سو
این سویِ دُرُست دریا را نگاه کنید،
تاریخ رفته است میز محاکمه مهیا کند!
«
سید علی صالحی»