صادق هدایت و موسیقی سنتی ایرانی به روایت دکتر تقی تفضلی و قلم مهدی اخوان ثالث[هدایت] به پای خاست، ساغری در دست، گریبان و گره زنار فرنگ گشوده همچنان خاموش سوی پستوی حجره رفت [...] سه تار من در دستش به من داد و بازگشت به جای خویش و نشست بی آنکه سخنی گوید. به شگفت اندر شدم که به خبر می شنیدم که او چنین ساز و سرودها خوش ندارد و شاد شدم که به عیان می دیدم نه چنان است. [...] نواختن گرفتم. [... ] پنجه گرم شده بود،که ساز خوش بود و راه دلکش و جوان بودیم و شراب ما را نیک دریافته، حالتی رفت که مپرس و صادق را می دیدم که سر می جنباند و گفتی به زمزمه چیزی می خواند. [...]
گفت: "افشاری" و به جای خویش بازگشت و بنشست، خاموش و منتظر. من مقام دیگر کردم و دلیر بر اندام گرمتر و به هنجارتر می رفتم و می رفتم همچنان دلیر. در پیچ و خم راهی باریک بودم به ظرافت و سوز که ناگاه شنیدم صیحه ای از صادق برآمد و گفت بس است! بس. و گریستن گرفت به زار زار که دلی داشت نازکتر از دل یتیمی دشنام پدر شنیده.
@Sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿 #صادق_هدایت #موسیقی_ایران#تقی_تفضلی #خاطره #مهدی_اخوان_ثالث