بخشهایی از شعر
#بیروت_معشوق_شما،
#بیروت_معشوق_منما را ببخش اگر تو را رها کردیم تا در تنهایی بمیری
و خودمان از اتاق بیرون رفتیم
تا مثل سرباز فراری زار بزنیم...
ما را ببخش اگر خون گلگون تو را دیدیم
که مثل رودخانهی عقیق جاری بود
و باز به تماشای تجاوز نشستیم
و ساکت بر جای ماندیم...
بانوی من
بیروت! از ما درگذر...
ما به اختیار خودمان تو را ترک نکردیم
ما تنها از توالتهای سیاست منزجر شدیم
و از پادشاهان سیرک، سیرک و فریبکاری به تنگ آمدیم...
در
بیروتخورشید، توپِ زیر پای مزدوران شد...
از ما خواستند آدمکشی بیاموزیم
ما نپذیرفتیم...
ما عذر خواستیم
و در برابر قاتلان ایستادیم...
@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#نزار_قبانی