...
تا جوانيد می توانيد خيلی چيزها را انكار كنيد! اما هميشه چيزی هست ، يك شيئی مادی ، يك اعتقاد ، آن چيز لازم، خودش با پيری می آيد. چسبيده به ناتوانی تو، به غفلتت با تو يكی می شود ، از تو جدا نيست كه از آن سخن بگويی، خود توست ، مثل پوست تنت كشيده روی استخوان و گوشت...!
می گويم : مادر! اخلاق يك امر اعتباری است، تحميل شده از طرف قلدرها به اجتماع يك دوره، من كه ككم بابت اين چيزها نمی گزد، جايی اين چيزها را قبول دارند، جايی هم بهش مي خندند، جايي ديگر اصلا به اين چيزها فكر نمی كنند كه بخندند يا نه...!
هيچ كدام از ما وظيفه مان نمی دانيم آنچه را كه ديده ايم و شنيده ايم بنويسيم، اگر هر كسی به اين وظيفه كوچك ثبت ديده ها و شنيده ها عمل می كرد، دست كم در آينده نسل ما كمتر اشتباه می كرد...!
عشق به نظر من آزادی است، از گذشته و آينده. عشق زمان را به حال، به اكنون، تقليل می دهد، كوشيده ام از پوستم، از خاطراتم، از شكل های عادت شده، بدرآيم، رها از هر تعلقی، جز تو...!
_می دانی مشكل نسل شما چيست؟ چيزی نميسازد فقط مصرف كننده ايد، مصرف كننده بی اختيار هر چيز كه در هر جا توليد می شود، فكر های آن جا، مدهای آن جا، حرف های آن جا...!
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂📚#باغ_گمشده بیست و دوم مهر ماه زادروز شاعر، نویسنده، منتقد ادبی و هنرهای تجسمی، نقاش، طنزپرداز و روزنامهنگار ایرانی "جواد مجابی" گرامی باد..