اصلا شاعری که "حبسیه" نداشته باشد شاعر نیست!زندان که بروی میتوانی با فوتبالیستهای معروف، گُلفنی بازی کنی.
با کلی خوانندهی سرشناس لوبیاگرم بخوری.
با صدها شاعر فرهیخته و مشهور آنقدر کافور بخوری که دیگر نتوانی برای لیلی شعر بگویی!
در حیاط ِ زندان میتوان با آنهمه بازیگر ِ سینما، به فکر ِ ساخت ِ سریال ِ "فرار از زندان" افتاد.
با آنهمه استاد دانشگاه که به بند کشیده شدهاند میتوان راجع به دموکراسی بحث و گفتگو کرد.
با آن همه دکتر حاذق که آنجا هستند میتوان با خیال ِ راحت سکته کرد.
اصلا جایی که "علیکریمی" با علی دایی زیر یک سقف باشند، زندان که نیست، بایرن ِ مونیخ است.
یکی با فرار از زندان ، رستگاری در شاوشنک را تجربه میکند، اما ما با ماندن در زندان، به رستگاری در اِوین میرسیم.
به قول ِ جبار سینگ: دیوار ِ هیچ زندانی آنقدر بلند نیست که بتواند مرا تا آخر عمر در خود نگهدارد.
اما من میگویم: عمر هیچ انسانی آنقدر بلند نیست که بخواهد تا قیامت در زندان بماند.
بدون ِ شک آنجایی که هم آب مجانی است و هم برق و هم نان، دیگر اسمش زندان نیست، بلکه خود ِ بهشت است.
گیرم که یک شب اصلا اِوین آتش گرفت! مگر نشنیدهای که میگویند: مرگ ِ دستهجمعی، عروسیاست؟@Sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#محمود_برزین#اوین