⚜ثقلین⚜

#رسم_‌خوبان
Канал
Религия и духовность
Образование
Семья и дети
Социальные сети
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала ⚜ثقلین⚜
@Saghalain_BumsПродвигать
773
подписчика
4,51 тыс.
фото
1,14 тыс.
видео
657
ссылок
🏳کانال دانشجویی، فرهنگی و مذهبی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند 💠اینستاگرام 📲 Instagram.com/saghalain_bums 📲 Instagram.com/mahdaviat_bums 💠ادمین ثقلین: @Saghalain_bums_admin #هیئت_جوانان_قمر_بنی_هاشم(ع) #کانون_مهدویت #کانون_قرآن_وعترت(ع)
#رسم_خوبان🌸

💠فرازی از وصیت نامه شهید مهدی باکری:

🌷خداوند از مومن، ادای تکلیف را
می خواهد، نه نوع کار و بزرگی و کوچکی آن را.
فقط اخلاص، و با دید تکلیفی
به وظیفه توجه کردن.

┈•🌸 @saghalain_bums 🌸•┈
#رسم_خوبان🌸

🌺« فرازی از وصیت نامہ تخریبچی نوجوان شهید کاظم مهدیزاده »🌺

°~|میخواستم بزرگ بشم😇
درس بخونم
مهندس بشم🎓
خاڪمو آباد ڪنم
زن بگیرم💍
مادر و پدرمو ببرم ڪربلا
دخترمو بزرگ ڪنم
ببرمش پارڪ ,
تو راه مدرسہ با هم حرف بزنیم
خیلی ڪارا دوست داشتم انجام بدم
خوب نشد ...|~°
.
.
.
💢باید میرفتم از مادرم , پدرم ,خاڪم , ناموسم , دخترم , دفاع ڪنم
رفتم ڪه
دروغ نباشہ
احترام ڪم نشہ
همدیگرو درڪ ڪنیم
ریا از بین بره
دیگہ توهین نباشہ
محتاج ڪسی نباشیم ...💢

•┈••✿💐🌸💐🌸💐✿••┈•
🆔 @saghalain_bums
#رسم_خوبان🌸


صدای اذان را که می‌شنید دست از کار می‌کشید، وضـو می‌گرفت و با اخلاص
در درگاه خدایش نماز📿 می‌خواند.
یڪ روز ماموریتی داشتیم که به لشکر رفته بودیم کارهایمان که تمـام شد، سوار ماشین شدیم، صدای اذان را می‌شنیدیم که عبدالحسین گفت: پیاده شوید تا نمازهایمان را اول وقت بخوانیم، یڪی از دوستان گفت: تا گردان راه زیـادی نیست، در گردان نمازمان را می خوانیم، در طول مسیر عبدالحسین دائم میگفت: اگر در زمان نماز اول وقت تاخیر بیفتد
در تمام کارهـا تاخیر می‌افتد، یکدفعه برای ماشین اتفاقی افتاد و به دلیل آن مشڪل توقف کردیم، عبدالحسین خنده‌ای کرد و گفت: این هم عاقبتِ تاخیـر در نمــــاز !

شهید عبدالحسین یوسفیان🌷

•┈••✿💐🌸💐🌸💐✿••┈•
🆔 @saghalain_bums
#رسم_خوبان🌷

⭐️احترام به والدین یعنی این...

علی آقا می‌گفت: احترام به والدین، دستور خداست... با اینکه یک دستش توی عملیات قطع شده بود، اما یه روز اومدم خونه و دیدم لباسهای‌کثیف رو شُسته... بهش‌گفتم: مادر برات بمیره!🥺 چطور با یک دست اینها‌ رو شُستی؟
علی جواب داد: مادر! اگه دو تا دستم رو هم نداشتم ، باز وجدانم راضی نمی‌شد که من خونه باشم و شما زحمتِ شُستن لباسها رو بکشی...🤗

#احترام‌_به_والدین

#شهیدآقاماهانی

•┈••✿💐🌸💐🌸💐✿••┈•
🆔 @saghalain_bums
#رسم_خوبان🌹

سال 93 اربعین پیاده به کربلا 🕌رفت، اراده خاصی به حضرت عباس (ع) داشت. وقتی وارد حرم شده بود به علت ازدحام جمعیت پاروی پایش🦶 می گذارند چون پاهایش تاول زده بود بشدت درد 🥴می گیرد و رضا ناخودآگاه فریاد🗣 می زند که همزمان جمعیت زیاد رضا رو به دیوار می کوبد و به زمین می‌افتد، خودش میگفت: من تنبیه شدم که به دیوار کوبیده شدم نباید صدایم رو در حرم حضرت عباس (ع) بلند می‌کردم و شروع به گریه 😭وتوبه می‌کند.
اولین نذرش برای استخدام در آتشنشانی 🚒این بود که با اولین حقوقش💶، گوسفندی 🐏در روز تاسوعا برای حضرت عباس (ع) قربانی کند.

🌷شهید رضا نظری🌷

┈•✿ @saghalain_bums ✿•┈
#رسم_خوبان🌷

💠 شهیــدی که نوزاد عاشـورا بـود
شهیــد #اربعیـن شد ....


💠جنگ تحمیلی که شروع شد به گروه چریڪی جنگ های نامنظم سردار شهید دکتر چمـران پیوست.

یک بار ترکش خمپاره به دستش اصابت کرد وبه منزل🏠 آمد ، قرار نداشت و خـیلے زود به جبهه برگشت و در پاسخ خانـواده که تو نمی توانے بجنگی گفت: با همین دست مجروح می توانم نزد ابوالفضل عباس (ع) بروم😍 .
چند روز پس از آن در منطقه سر پل ذهاب در حال پاکسازے میدان مین💣 مجروح و یکےاز انگشتان خود را از دست داد و هنگامےکه دوستانش از او خواستند به بهداری برود قاطعانه پاسخ داد : وقتےبه بهداری👨‍⚕ مےروم که لااقل سرم جدا شده باشد. چند دقیقه طول نکشید که با گلوله توپ💣 دشمن بعثے سرخود را تقدیم اسلام کرد🌷😔...

در روز عاشورا متولدشده بود و در روز اربعین حسینےدرحالےکه مانند مولایش حسین ابن علی علیه السلام سرے در بدن نداشت به کاروان شهدا پیوست و کربلایے شد...

#شهید_عباس_اردستانی
#روایت_از_مادرشهیـد

┈•✿ @saghalain_bums ✿•┈
#‌رسم_خوبان

🔸️بهش گفتم: از این #سیدعلی تون که اینقدر سنگش رو به سینه می‌زنی، برام بگو.

🔹️راستش آن اوایل تا می‌دیدمش، مدام به رهبر، بد و بیراه میگفتم.
او هم سرش را می‌انداخت پایین و لام تا کام حرفی نمی‌زد.

🔸️آن روز گفت: گفتنی نیست، باید راهش رو بری تا بشناسیش!
چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد: اونوقت محسن نیستم اگه تو رو ننشونم جلوی آقا.

🔹️️بعد از شهادتش، خواهرم زنگ زد گفت: داریم میریم دیدار #رهبری ، گفتیم تو هم بیای.

🔸️ پیش خودم گفتم: حتماً باید از پشت میله ها ببینمش. باورم نمیشد نمازم رو پشت سر رهبر بخوانم، نه از پشت میله ها، به فاصله یک و نیم متری.

🔹️ #عزت از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید: #عاقبت_بخیر بشی!

🔸️همانجا به محسن گفتم: تو قول دادی و به قولت عمل کردی، منم #عوض شدم؛ ولی هوام رو داشته باش #عوضی نشم.

📚 برگرفته از کتاب #سربلند ؛ روایت از دایی همسر شهید حججی

┈•✿ @saghalain_bums ✿•┈
#رسم_خوبان 🌷

۱۳ ساله بود ...
سراسیمه به تهـران آمد ...
شنیده بود که باید به خیابان پاستور برود ، آن روزها حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رئیس جمهور بود.

به محضر آقا رسید ...
با همان لهجه شیرین آذری گفت :
یک خواهش داشتم ..!

خواهش می‌ ڪنم ...
به آقایـان روحانـی و مداحـان دستـور بدهیـد دیگر روضه‌ی حضرت قاسـم (؏) نخوانند !! 😔

آقا پرسیدند چرا فرزنـدم ⁉️
هق هق گریه امانش نمی‌داد ، گفت :
آقا حضرت قاسـم (؏) هم‌ سنِ من ۱۳ ساله بود ڪہ امام حسیـــن (؏) به او اجازه میدان داد ولـی فرمانـده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم می‌گوید ۱۳ساله‌ها را نمی‌فرستیم ..💔😭

همین جملات ڪافی بود ڪہ با خوشحالـی به اردبیل برگردد و با نشـان دادن مجـوز آقـا وارد تیپ عاشورا شد ، و در روز ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ با شجاعت تمام در عملیات بدر شرڪت ڪرد و در جزیزه مجنون به جمع عاشوراییان پیوست.🕊🥀

#شهید_مرحمت_بالازاده
#نوجوانان_عاشورایی

┈•✿ @saghalain_bums ✿•┈
#رسم_خوبان 🌹

🔹‍ از مطرح شدن فراری بود
یه جایی بودیم، پاچه ی شلوار اصغر تو جورابش بود، برای او که فرمانده بود، صحنه جالبی نبود اشاره کردم درست کنه اما او نکرد🙁 و گفت: بگذار فکر کنند ما چیزی حالیمون نیست اینطوری کسی رو ما حساب نمیکنه کمتر مطرح میشیم...🤗

🔸همه کارهای او برای☝️🏼♥️ رضای خدا بود میگفت این فرماندهی گردان، ما رو باد میکنه اگر به خودمون سوزن نزنیم، دنیا به ما سوزن میزنه....😉
تو #شلمچه، کنار کانال ماهی بودیم، یکدفعه دیدم اصغر #پلاک خودش رو از گردن خارج کرد و انداخت داخل آب...
با تعجب گفتم: داش اصغر چیکار کردی؟😧
گفت: بذار از ما چیزی نمونه دوست ندارم وقتی خبر ما تو محل پخش میشه، همه بگن سردار فرمانده؛ دوست دارم اگر هم پیکرم پیدا شد، کسی نشناسه...😇

🔹یاد آخرین صحبت های او با مادرش افتادم، میگفت: مادر! من دوست دارم به عشق حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) فانی فی‌الله شوم...🥀
اصغر با یک تیربار، عراقی ها را معطل کرده بود تا نیروهای گردانش به عقب بروند، بعد هم تنها و غریب به سوی خدا رفت...🕊
جسم خاکی او بر خاک شلمچه افتاد و دیگر از اصغر خبری نشد بعدها دو برادر دیگر اصغر هم به کاروان شهدا پیوستند

🔸جانشین گردان میگفت: وقتی مقام معظم رهبری به منزل شهیدان ارسنجانی مشرف شدند، به مادر اصغر اشاره کردند و فرمودند این خانه نور است و این مادر، نورٌ علی نور...💫

#شهید_علی‌اصغر_ارسنجانی

┈•🌸 @saghalain_bums 🌸•┈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💫 #رسم_خوبان

💠 و َمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ
🎙حاج حسین یکتا
┄┅┄┅┄┄┅┄┅┄
#کلیپ

•┈••✿💐🌸💐🌸💐✿••┈•
🆔 @saghalain_bums
#رسم_خوبان

خواهرش پیراهن👕 برایش فرستاده بود، من هم یک شلوار👖 خریدم تا وقتی از منطقه اومد، با هم بپوشه، لباس ها رو که دید، گفت: تو این شرایط جنگی وابسته‌م می کنین به دنیا، گفتم: آخه یه وقتایی نباید به دنیای ماها هم سربزنی؟ بالاخره پوشید، وقتی اومد، دوباره همان لباس های کهنه تنش بود چیزی نپرسیدم، خودش گفت: یکی از بچه های سپاه عقدش 💑بود، لباس درست و حسابی نداشت.

🌷شهید مهدی زین‌الدین🌷

•┈••✿💐🌸💐🌸💐✿••┈•
🆔 @saghalain_bums
#رسم_خوبان🌷


🔹ماجرای ایستگاه مترو #جوانمرد_قصاب!

متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب ... این جوانمرد همیشه👌🏼 با و‌ضو بود.

🔸می گفتند: عبدالحسین! چه خبر از وضع کسب و کار؟؟
می گفت: الحمدلله 🤲ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه!

🔹هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود😉.

اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت:
🔸«برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.»

وقتی که میشناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید😊. مقداری گوشت🥩 می پیچد توی کاغذ و می داد دستش.‌ کسی که وضع مادی خوبی نداشت، یا حدس می زد🤔 که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت، را دو برابر پول مشتری گوشت می داد🤗.

🔹گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند🤫، وانمود می کرد که پول گرفته است.

گاهی هم پول💵 را می گرفت و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره بر میگرداند به مشتری.‼️❗️

🔸گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.»😍

عزت نفس مشتری نیازمند را نمی شکست!💞

این جوانمرد با مرام، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به #شهادت رسید.🌹
_
💢''شهید عبدالحسین کیانی'' همان ''جوانمرد قصاب'' است!

همه ما میتوانیم مانند جوانمرد قصاب، در کار خود و برخورد با مردم، جوانمردانه رفتار کنیم !

شادی روح پاک این جوانمرد و همه شهدای جوانمردمان صلوات

•┈••✿💐🌸💐🌸💐✿••┈•
🆔 @saghalain_bums
💔
#رسم_خوبان
آقازاده بود.
پسرِ #سردارداودقربانی😎
نه جایی می‌گفت که پدرش چه کاره است، نه از پدرش می‌خواست که برای ورود به #سپاه کمکش کند.
۲ سال طول کشید تا از راه معمول وارد سپاه شد.💪
روحیه‌اش در مقایسه با بعضی از #آقازاده های امروز عجیب و خاص بود🤔.
بله هنوز هم هستند کسانی که #تقوای‌الهی پیشه می‌کنند و می‌شوند محبوب خدا😍 ...
مانند #شهید مدافع حرم
#شهیدروح‌الله‌قربانی
به روح پاکش صلوات
┈•🌸 @saghalain_bums 🌸•┈
#رسم_خوبان
خستگے نداشت. مے گفت؛
من حاضرم تو ڪوہ با همہ تون
مسابقہ بذارم، هر ڪدوم خستہ شدين،
بعدے ادامہ بدہ...
اينقدر بدن آمادہ اے داشت ڪہ تو
#جبهہ گذاشتنش #بيسيم_چے.
بيسيم چیِ شهيد #پوراحمد...

اصلاً دنبال شناختہ شدن و #شهرت نبود.
بہ اين اصل خيلے اعتقاد داشت ڪہ
اگہ واقعاً ڪارے رو براے خود #خدا بڪنے،
خودش عزيزت مے ڪنہ...
آخرش هم همين خصلتش باعث شد تا
عڪس شهادتش اينطور معروف بشہ.

💢قسمتی از وصیت‌نامه تکان دهنده شهید امیر حاج امینی:
(بیسیمچی گردان انصار لشگر ۲۷ محمد رسول الله)
❗️"اگر به واسطه خونم حقی بر گردن دیگران داشته باشم،
به خدای کعبه قسم از مردان بی غیرت و زنان بی حیا نمیگذرم..."❗️ 😔

•┈••✿💐🌸💐🌸💐✿••┈•
🆔 @saghalain_bums
💐#رسم_خوبان

درد و رنج مردم اذیتش میڪرد، هرگز بی تفاوت نبود همیشه درحال جهیزیه دادن به یڪ خانواده بود مخصوصاً دخـــــتران شـــهدا...
به فقرا و مستمندان میرسید، به سـاخت مسجد🕌 ڪمڪ میڪرد، برای بچه های بی سرپرست مڪانی رو درست ڪرده بود ڪه مدتها بعد از شهادتش، ڪسی خبر نداشت اگرمیخواست پولشو جمع ڪنه یکی از ثرومتندترین افراد میشد، ولی همین ڪه انقلاب شد، مغـازه اش را ڪرد تعاونی وحــدت اسلامـی از جیبش می گذاشت تا اجناس ارزانتر به دست مردم برسد.

🌷شهید سیدمجتبی هاشمی


┈•🌸 @saghalain_bums 🌸•┈
#رسم_خوبان

از وقتی خودش را شناخت همیشه برنامه ریزی میکرد و بر مبنای برنامه ریزی عمل میکرد،
برنامه ریزی اش هم جامع بود، بالای برنامه اش نوشته بود؛ باید وقت را مهار زد باید زمان را رام کرد باید در وقت اسراف نکرد، باید بفهمم چه کارهایی دارم و چه وظایفی بر عهده من است، برای شهادت هم برنامه‌ریزی داشت.😓

🌷شهید مهدی لطفی نیاسر🌷

┈•🌸 @saghalain_bums 🌸•┈
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷

#رسم_‌خوبان

🌹 خاکریز خاطرات (زورو بازی در جبهه)



🌷 جثه ريزی داشت.
مثل همه بسيجی‌ها خوش سيما بود و خوش مَشرَب.
فقط يك كمی بيشتر از بقيه شوخی می‌كرد.
نه اينكه مايه‌ی تمسخر ديگران شود،
كه اصلاً اين حرفها توی جبهه معنا نداشت.
سعی می‌کرد دل مؤمنان خدا را شاد😁 كند.
آن هم در جبهه و جنگ.

از روزی كه او آمد،
اتفاقات عجيبی در اردوگاه تخريب افتاد.

لباس‌های👕 نيروها كه خاكی بود و در كنار ساكهايشان👝 قرار داشت،
شبانه شسته می‌شد و صبح روی طناب وسط اردوگاه خشك شده بود.

ظرف غذای🥣 بچه‌ها هر دوسه تا دسته،
نيمه‌های شب خود به خود شسته می‌شد.

هر پوتينی👞 كه شب بيرون از چادر می‌ماند،
صبح واكس خورده و برّاق جلوی چادر قرار داشت...

🌷 او كه از همه كوچكتر و شوختر بود،
وقتی اين اتفاقات جالب را می‌ديد،
می‌خنديد😃 و می‌گفت:
«بابا اين كيه كه شبها زورو بازی در می‌آره و لباس بچه‌ها و ظرف غذا را می‌شوره؟»

♦️ و گاهی می‌گفت:
«آقاي زورو، لطف كنه و امشب لباس‌های منم بشوره و پوتينهام رو هم واكس بزنه»

🌷 بعد از عمليات،
وقتی "علی قزلباش" شهيد شد،
يكي از بچه‌ها با گريه😭 گفت:
«بچه‌ها يادتونه چقدر قزلباش زوروی گردان رو مسخره می‌كرد...؟
زورو خودش بود
و به من قسم داده بود كه به كسی نگم.»

┈•🌸 @saghalain_bums 🌸•┈
#رسم_‌خوبان

" شـــوق شهادتـــــــــ "


+ سید ابراهیـم میگفت دفعه اول ڪه به سوریه اعزام شدم در عملیات تدمر خمپاره 💣درست خورد ڪنار من ولے به من چیزے نشد..

_گفتم شاید مشڪل مالے💰 دارم خدا نخواسته شهید بشم..

+ آمدم ایران و مباحث مالے💰 خودم را حل ڪردم..

_ دفعه دوم
ڪه رفتم سوریه،باز خمپاره 💣خورد ڪنار من و به من چیزے نشد..
گفتم شاید وابستگےبه خانواده و بچه هاست 👨‍👩‍👧‍👦ڪه نمیذاره شهید بشم..
آمدم ایران و از بچه ها دل💔 بریدم..

+ و براے بار سوم
ڪه به سوریه اعزام شدم در عملیاتے ترکش خوردم و مجروح شدم
ولے شهید نشدم..

_ به ایران🇮🇷 ڪه آمدم نزد عارفے رفتم و از او مشڪلم را پرسیدم..
ایشان گفتند:
من ڪان لله كان الله له
تو براے خدا به جبهه نمے روے
براے شهادٺ می روے…

+نیتت را درست ڪن
خدا تو را قبول مے ڪند..

_ پدرش مے گفت :
این دفعه آخر مصطفے (سيدابراهيم)
عجیب بال و پردرآوره🕊 بود دیگر زمینے نبود..

رفت
و به
آرزويش
رسيد..

#شهید_مصطفےصدرزاده
┈•🌸 @saghalain_bums 🌸•┈