چه فرق میکرد زندانی در چشم انداز باشد یا دانشگاهی؟ اگر که رویا تنها احتلامی بود بازی گوشانه تشنج پوستم را که میشنوم سوزن سوزن که میشود کف پا علامت این است که چیزی خراب میشود دمی که یک کلمه هم زیادیست درخت و سنگ و سار و سنگسار و دار سایه دستیست که میپندارد دنیا را باید از چیزهایی پاک کرد چهقدر باید در این دو متر جا ماند تا تحلیل جسم حدِ زبان را رعایت کند؟ چه تازیانه کف پا خورده باشد چه از فشار خونی موروث در رنج بوده باشی قرار جایش را میسپارد به بیقراری که وقت و بیوقت سایه به سایه رگ به رگ دنبالت کرده است تا این خواب تظاهرات تورم را طی میکنم در گذر دلالان سر چهار راه صدای درشت میپُرسد ویدئو مخربتر است یا بمبِ اتم؟ مسیح هم که بیاید انگار صلیبَش را باید حراج کند... 🕊 #محمد_مختاری