جمهوری اسلامی، اصلاح یا انقلاب؟ مسئله این نیست!
(بازنشر: این مطلب در ۱۳ دی ۱۳۹۹ منتشر شده است.)
✍️ سجاد فتاحی
t.center/SIAGS در شرایط کنونی، میتوان استراتژی جریانهای
ایرانگرا در رابطه با جمهوری اسلامی را به دو دستهٔ کلی تقسیم کرد:
گروه نخست،
ایرانگرایان اصلاحطلب یا اصلاحجویی هستند که چنان از فروپاشی نظام سیاسی، چه از طریق انقلاب داخلی و چه از طریق تهاجم خارجی، بیمناکند که تمام توان خود را صرف ترویج ایدهٔ اصلاحپذیر بودن نظام جمهوری اسلامی میکنند بدون آنکه توجه داشته باشند که اصولاً اصلاح نظامهای سیاسی نیازمند زمینهها و شرایطی است که در ارتباط با جمهوری اسلامی این زمینهها و شرایط محقق نیست. این گروه هنگامی که از ضرورت امیدواری جامعه سخن میگویند بیشتر اوقات منظورشان امیدوار کردن جامعه به اصلاح جمهوری اسلامی است؛ و نه امیدوار کردن جامعه به توانایی خود برای آفریدن فردایی بهتر. این گروه چنان از فروپاشی نظام سیاسی یا وقوع انقلاب در جامعه بیمناکند (یا به دلیل هزینههای سیاسی انقلاب یا پیوند خوردن منافع گوناگون اقتصادی و سیاسیشان با نظام سیاسی کنونی) که آن را معادل فروپاشی کل
ایران به تصویر میکشند؛ و با همین تصویر در چند دهۀ گذشته در برخی انتخاباتها از سوی اکثریت جامعه اقبال نیز یافتهاند. اما به نظر میرسد دولت حسن روحانی مهر ابطال نهایی بر این استراتژی است که به احتمال فراوان با پایان دولت او و آمار مشارکت پایین در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ پرونده آن برای همیشه بسته خواهد شد.
گروه دوم،
ایرانگرایانی هستند که تمام توان خود را صرف رساندن هرچه سریعتر جامعه به نقطۀ فروپاشی نظام سیاسی یا وقوع انقلاب درجامعه میکنند، بدون آنکه توجه داشته باشند، ضرورتاً با فروپاشی نظام جمهوری اسلامی چه از طریق انقلاب و چه از طریق تهاجم خارجی، احوال جامعهٔ ایرانی بهبود نخواهد یافت و
ایران و ایرانیان به وضعیتی بهتر نخواهند رسید. اینان تمام توان خود را صرف امیدوار کردن جامعه به فروپاشی نظام سیاسی به روشهای گوناگون میکنند.
اما در بین این دو گروه، اکثریت قابل توجهی از
ایرانگرایان قرار دارند که تردیدی بنیادین ذهن آنها را به خود مشغول کرده است. این گروه از یک سو اصلاحطلبی را جریانی شکست خورده میدانند که دیگر امیدی به آن و منادیانش نیست و از سوی دیگر تجربه انقلاب ۱۳۵۷ به آنها آموخته است که صرف ائتلاف بر سر آنچه که نمیخواهیم لزوماً به آفرینش فردایی بهتر برای ایرانیان منجر نخواهد شد. پرسش بنیادین این گروه که بی پاسخ مانده این پرسش است:
«نظام سیاسی جایگزین جمهوری اسلامی چه ویژگیها و مختصاتی باید داشته باشد تا همچون تجربه انقلاب ۱۳۵۷ به ناگاه چشمان خود را باز نکنیم و نبینیم که نظامی فرسودهتر و ناکارآمدتر از نظام پیشین بر سرنوشت
ایران مسلط شده است؟»
اصلاح طلبان هیچگاه به صورت شفاف توضیح ندادهاند که نظام سیاسی و حکومت ملی مطلوب آنها دارای چه ویژگیهایی است و نظام جمهوری اسلامی چه نسبتی با آن دارد؟ بازیگری سیاسی آنها در چند دهه گذشته اصولاً در همین فضای مبهم امکان شکلگیری یافته است. چرا که اگر به این پرسش به صورت شفاف پاسخ دهند از یک سو دیگر جایگاهی در نظم سیاسی کنونی نخواهند داشت و از تمام منافع بازی در فضایی مبهم و غیر شفاف بیبهره خواهند شد و از سوی دیگر پوچ بودن امید آنها به اصلاح نظام جمهوری اسلامی آشکار خواهد شد و دیگر سکۀ اصلاحطلبی در جامعه خریداری نخواهد داشت.
عموم طرفداران براندازی نظام جمهوری اسلامی نیز هرگاه که بحث بر سر شکل نظام سیاسی جایگزین میرسد جز به بیان کلیاتی در این زمینه نمیپردازند و تلاش میکنند هرچه سریعتر از این بحث عبور کنند؛ با این ترس که ممکن است سخن گفتن از این موضوع، ائتلاف شکنندۀ آنها بر سر آنچه نمیخواهند را خدشهدار نماید.
آنچه که جامعهٔ ایرانی در شرایط کنونی به آن نیازمند است افزایش آگاهی نسبت به ویژگیها و معماری یک حکومت ملّی است؛ حکومتی که از توانایی لازم برای تامین منافع گوناگون اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی ایرانیان برخوردار باشد؛ اگر این آگاهی حاصل شد دیگر لازم نیست که دلنگران اصلاح یا انقلاب باشیم؛ جامعهٔ ایرانی در زمان مناسب تصمیم درست را خواهد گرفت.
بر این اساس به نظر میرسد از نخبگان
ایرانگرای اصلاحطلب یا برانداز، باید بخواهیم که سخنان دو پهلو را به کناری نهاده و با شفافیت، که شعار مورد قبول هر دو گروه است، از ویژگیها و نوع معماری حکومت ملی مدنظرشان سخن بگویند؛ حکومتی که سرنوشت
ایران و ایرانیان به معماری آن وابسته است و تا امروز هزینههای سنگینی را برای سخن نگفتن به موقع در مورد آن پرداختهایم.
صفحهٔ اینستاگرام نویسنده مطالب مرتبط
آری صدای پای انقلاب میآید!#اصلاح#انقلاب #ایران_گرایی#سجاد_فتاحی