کانال روشنفکران
«من، دختربچهای بودم که با مادرم در خیابانها راه میرفتیم و مردم به ما سنگریزه پرت میکردند. مادرم روزنامهنگار بود. برای حق و حقوق زنها مینوشت. مبارز بود. فعال اجتماعی بود. در دورهٔ قاجار، زمانی که زنان با چادر بلندِ سیاه و روبندهٔ سفید از خانه بیرون میآمدند، چادر نداشت و با پوششی رفت و آمد میکرد که شبیه آنها نبود. لباس ساده و راحتش را خودش دوخته بود تا دستهایش آزاد باشند. من و مادرم در کوچهها راه میرفتیم و سنگ میخوردیم و درد میکشیدیم، ولی مادرم به من میگفت: «گریه نکن! این مبارزه است. یادت باشد مثل آنها نبودن، یک مبارزه است. پس گریه نکن.»
از کتاب* و گفتوگوهای «
مه
لقا ملاح»، کهنسالترین فعال محیطزیست ایران و کتابدار و مقالهنویس، دربارهٔ مادرش، «خدیجه افضل وزیری»، نویسنده، روزنامهنگار و از پیشگامانی که در جامعهٔ سنتی در مورد حقوق زنان در ایران مینوشت؛ در دورهای که زنها در اندرونی خانهها محبوس بودند. زمانی که فقط یک پوشش مشخص برای زنان وجود داشت و اجباری بود و تمام حقوق به نفع مردان تنظیم شده بود. در این زمانه، او ایستاد، به تغییر مفهوم پوشش دامن زد، نوشت، آزار دید، تهدید شد، رنج کشید و بیمار شد، ولی به فرزندانش آموخت مثل او مبارز باشند.
#مه_لقا_ملاح (۱۴۰۰-۱۲۹۶)
#خدیجه_افضل_وزیری (۱۳۵۹-۱۲۶۸)
*کتاب «زنان پیشگام ایرانی؛ افضل وزیری دختر بیبیخانم استرآبادی»، تألیف مهرانگیز
ملاح (خواهر
مه
لقا).
#تاریخ #اجتماعی #بانوان @Roshanfkrane