رسانه بیداری

#سید_مهدی_شجاعی
Канал
Логотип телеграм канала رسانه بیداری
@ResanebidariПродвигать
97
подписчиков
1,51 тыс.
фото
133
видео
176
ссылок
رسانه ی بیداری محل نشر تبلور تفکر نور است... اگر اهل نوشیدن نوری با ما همقدم باش... www.resanebidari.ir اهواز_اتوبان آیت ا... بهبهانی،جنب حوزه علمیه امام،مرکز رسانه بیداری 09169158944-35530798 انتقادات و سفارش آنلاین: @pelake74
••¤(`×[¤ آفتاب در حجاب ¤]×´)¤••

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴

پیرمردی خمیده با سر وروی سپید، خود را به امام می رساند و می گوید:
خدا رو شکر که شما را به هلاکت رساند و شهرها را از شر مردان شما آسوده کرد.
حضرت سجاد اگرچه از شدت ضعف، نای سخن گفتن ندارد با آرامش و طمأنینه می پرسد:
ای شیخ ، آیا هیچ قرآن خوانده ای؟
پیرمرد می گوید: آری هماره می خوانم.
امام می فرماید: این آیه را می شناسی؟
"قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی"
<از شما اجر و مزدی نمی طلبم جز مهربانی با خویشانم>
پیرمرد می گوید: آری خوانده ام.
امام می فرماید: ماییم آن خویشان پیامبر. این آیه را می شناسی:
"و آت ذا القربی حقه"
<حق نزدیکانت را به ایشان بده>
پیرمرد می گوید : آری خوانده ام.
امام می فرماید:
ماییم آن نزدیکان پیامبر.
رنگ پیرمرد آشکارا دگرگون می شود وعصا در دستهایش می لرزد.
امام سجاد می فرماید: این آیه را
خوانده ای ؟
"واعلمو انما غنمتم من شیءٍ فان لله خمسه وللرسول و لذی القربی"
<و بدانید هر آنچه غنیمت گرفتید خمس آن برای خداست و رسولش و ذی القربی>
پیر مرد می گوید:
آری خوانده ام.
امام می فرماید : آن ذی القربی ماییم.
پیرمرد وحشتزده می پرسد:
شما را به خدا قسم راست می گویید؟
امام سجاد می فرمایند:
قسم به خدا که راست می گویم.
ما همان اهل بیتیم که خداوند پاک ومطهرمان گردانیده است.
پیرمرد دستار از سر می اندازد ؛ سر به آسمان بلند می کند ومی گوید:
خدایا پناه بر تو از شر دشمنان اهل بیت.
پیرمرد انگار که از یک کابوس وحشتناک بیدار شده، فریاد می کشد:
مردم ما فریب خوردیم. اینها دشمنان خدا نیستند. اینها اهل بیت پیامبرند.
یزید دشمن خداست. توبه کنید.
بیش از این نگاه داشتن کاروان مصلحت نیست. کاروان را در زیر بار سنگین نگاهها به سمت قصر یزید حرکت می دهند.

📘#آفتاب_در_حجاب
#سید_مهدی_شجاعی

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@resanebidari
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
📓 #معرفی_کتاب

نام کتاب: #آسمانی_ترین_مهربانی



مولف: #سید_مهدی_شجاعی

ناشر کتاب : #کتاب_نیستان

تعداد صفحات: 152

وزن(گرم): 200

قیمت: 33,000 ریال
📚 @Resanebidari
#معرفی_کتاب

نام کتاب : #از_دیار_حبیب


مولف: #سید_مهدی_شجاعی


ناشر کتاب : #کتاب_نیستان


زبان کتاب: #فارسی


تعداد صفحات: 70


وزن(گرم): 120


قیمت: 16,000 ریال
@resanebidari
#معرفی_کتاب
#کتاب_دست_دعا_چشم_امید

مولف: #سید_مهدی_شجاعی

ناشر کتاب : #کتاب_نیستان


زبان کتاب: #فارسی_عربی


تعداد صفحات: 138

وزن(گرم): 190



قیمت: 50,000 ریال
@resanebidari
#مناجات
#سید_مهدی_شجاعی

خدایا
کاری کن که دل قرارگیرد.

خدایا
توفیق ده که جز به مقام تو نیندیشیم و جز به جاه تودل نبندیم و جز منصبِ رضای تو را آرزو نکنیم.


خدایا
به همه ما آنچنان فراستی عطاء کن که عشق را از هوس باز شناسیم و نور رحمان را از تار شیطان تمیز دهیم و میان حقیقت وباطنی حقیقت اندود
فرق بگذاریم.

@Resanebidari
#نیایش_ها
#زیارت_ها
#دعای_کمیل
#سید_مهدی_شجاعی

مولای من
چگونه ممکن است او در عذاب بماند،در حالیکه چشم امید به حلم و گذشت پیشین تو دارد؟

یا چگونه ممکن است آتش او را بیازارد ، در حالی که به بخشش و رحمت تو امید بسته است؟

یا چگونه ممکن است در میان لایه های جهنم به خود بپیچد،در حالیکه تو صداقتش را می دانی؟

یا چگونه ممکن است او برای رهایی اش به تو امید بسته باشد و تو او را در آتش رها کنی؟

هرگز؛هرگز؛این گمان به ساحت تو راه ندارد وبخشش و کرامتت این شیوه را نمی پذیرد.

@Resanebidari
#خدا_کند_تو_بیایی
#سید_مهدی_شجاعی
علی علیه السلام فراتر از نیاز همه ی قرنها
📘📕📗📙

🖋این چه عظمتی است و این چه حکومتی است که آفرینش برایش چنین بهایی گزاف می پردازد. خاکستر بر بدنِ فرستاده ورسولش،سنگ را بر پیشانیش و شکنجه را بر سرش صبر می کند که ما حکومت او را مزمزه کنیم.
او باید بیاید هرچند خار در چشم و استخوان در گلو.
او باید بیاید هرچند عذاب زیستنش را در چاه فریاد کند.

او باید بیاید هرچند تمامی نخلها بر دردها و آلام او بگریند.
او باید بیاید هرچند صورت و پیشانیِ آسمان از غم او بشکند.
او باید بیاید واز خانه ی خدا بیاید تا کافرانی که از پیامبر،خدایی در زمین می خواستند،ببینند که تحملش نمی توانند کرد.
اوباید بیاید و در خانه ی رسول بارور شود تا ما مظلومان و مستضعفانِ امیدوار تاریخ،لحظه ای تنفس کنیم.

@Resanebidari
دیشب که علی تو را غسل می داد، وقتی اشک های جانسوز او رادیدم، وقتی ضجه های حسن و حسین را شنیدم، وقتی مو پریشان کردن و صورت خراشیدن زینب و ام کلثوم را دیدم دیگر تاب نیاوردم.
نه من، که کائنات بی تاب شد و چیزی نمانده بود که من فروبریزم و زمین از هم بپاشد و کائنات سقوط کند.
تنها یک چیز، آفرینش را برجا نگاه داشت و آن تکیه علی بود بر عمود خیمه خلقت، ستون خانه تو.
علی سرش را گذاشته بود بر دیوار خانه تو و زارزار می گریست.
این اگر چه اوج بی تابی علی بود اما به آفرینش، آرامش بخشید و کائنات را استقرار داد.

📓#کشتی_پهلو_گرفته
#️سید_مهدی_شجاعی

@Resanebidari
#رسم_کتابخوانی
📚
(بارها در طول نوشتن این رمان دچار تردید و دودلی شدم یه دلم میگفت بیا و از خیر این کار بگذر و برای خودت دشمن تراشی نکن.عقل هم چیز خوبیست،مثل مگس بر روی زخم ها و عفونت ها ننشین.خوبی هارا ببین.یه دل دیگم میگفت:نویسنده باید آینه باشد،آینه اگر زشتی ها را بپوشاند و فقط خوبی هارا نشان دهد که دیگر آینه نیست.....) بخشی از #کتاب#کمی_دیرتر از#سید_مهدی_شجاعی

@resanebidari
#کمی_دیرتر
#سید_مهدی_شجاعی
#معرفی_کتاب
#رمان
#معرفی_کتاب
این اثر که از چهار فصل زمستان، پاییز، تابستان و بهار تشکیل شده، نگاهی است متفاوت و نقادانه به فضای انتظار جامعه امروز. رمان با یک اتفاق شگفت و غریب آغاز می شود، جشن نیمه شعبان و مجلسی پرشور و بسیاری که فریاد «آقا بیا» سرداده اند... در این میان جوانی و فریادی که: «آقا نیا...» این شروع جذاب ما را با شخصیت هایی آشنا می کند که همه مدعی انتظارند اما وقتی هنگام عمل می رسد و هنگامه عمل به شعارها می رسد، آن نمی کنند که می گفتند. رمان در فضایی مکاشفه گونه و بی زمان پیش می رود و مواجه همه آدم ها را می بینیم با قصه ظهور... و کشف چرایی «آقا نیا»ی جوان. شجاعی در این رمان همه اقشار و همه آدم ها را با بهانه هایشان برای نخواستن امر ظهور، دقیق و ظریف معرفی می کند. تا آنجاکه حتی به راوی هم رحم نمی کند و در فضایی بسیار بدیع، خودش را هم در معرض این امتحان می گذارد. نویسنده در «کمی دیرتر» همه آفت های انتظار را با شخصیت های قصه اش برای مخاطب روایت نمی کند، بلکه به تصویر می کشد و نشانش می دهد... انسان های مدعی انتظار و منتظر ظهور غریبه نیستند؛ خودمانیم و شجاعی در رمانش به خوبی به این زبان دست یافته که وقتی از هر قشر و صنف و گروهی یک نمونه آورده با مصادیق کار ندارد و در پی اثبات شمول ادعایش است. نویسنده در پایان همه موشکافی هایش در نقد منتظران به دنبال آن است که مخاطب منتظر واقعی را بشناسد و ببیند که انتظار به فریادهای بلند «آقا بیا» نیست؛ به دلی است که برای حضرت می تپد و اخلاصی که میان زندگی جاری است و آقایی که خودش به دیدار منتظرانش می آید...
@Resanebidari
#کمی_دیرتر

#معرفی_کتاب
#رمان

مولف: #سید_مهدی_شجاعی
ناشر کتاب : #کتاب_نیستان
نوع جلد: شومیز
قطع: رقعی
زبان کتاب: فارسی
سال نشر: 1392
شمارگان: 5000
چاپ جاری: 8
تعداد صفحات: 282
وزن(گرم): 330
@resanebidari