فلسفه

#نقد_عقل_محض
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه
@Philosophy3Продвигать
44,27 тыс.
подписчиков
2,1 тыс.
фото
512
видео
2,14 тыс.
ссылок
@Hichism0 برای تبلیغ به این آیدی پیام دهید کانالهای پیشنهادی @Ingmar_Bergman_7 سینما @bookcity5 شهرکتاب @Philosophers2 ادبیات و فلسفه @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
▪️ما بدونِ ترسیمِ خط در فکرمان، هرگز نمی‌توانیم به خط بیاندیشیم؛ بدون رسم کردنِ دایره، نمی‌توانیم به آن بیاندیشیم؛ بدونِ عمود گذاشتنِ سه خط بر یکدیگر از یک نقطه‌ی واحد، هرگز نمی‌توانیم سه بُعدِ مکان را بازنمایی کنیم؛ و حتی اگر در جریانِ ترسیمِ یک خطِ مستقیم – که باید بازنماییِ مجازیِ زمان در خارج باشد – توجهِ خود را صرفاً به عملِ ترکیبِ کثرتی معطوف نکنیم که به وسیله‌ی آن، حسِ درونی را متوالیاً تعیین می‌کنیم و بدین طریق به توالیِ این تعینِ‌ حسِ درونی توجه نکنیم، نمی‌توانیم حتی به زمان نیز بیاندیشیم. حرکت به عنوانِ عملِ سوژه (نه به عنوانِ تعینِ یک اُبژه) و در نتیجه ترکیبِ کثرت در مکان، کاملاً مفهومِ توالی را نیز تولید می‌کند. بنابراین، فاهمه در حسِ درونی، پیشاپیش چنین هم‌آمیزی‌ای از کثرت را نمی‌یابد، بلکه با متاثر ساختنِ حسِ درونی، این هم‌آمیزی‌ را تولید می‌کند... ما زمان را که هرچند به هیچ وجه اُبژه‌ی شهودِ بیرونی نیست، به شیوه‌ای دیگر نمی‌توانیم بازنمایی کنیم، مگر به کمکِ تصویرِ یک خط – تا آن‌جا که آن را ترسیم کنیم – و بدونِ این شیوه‌ی بازنمایی، ما به هیچ وجه نمی‌توانیم وحدتِ مقیاس زمان را بشناسیم... اگر ما بپذیریم که اُبژه‌ها را فقط تا آن‌جا می‌شناسیم که از خارج بر ما اثر می‌گذارند، پس در موردِ حسِ درونی باید اذعان کنیم که به وسیله‌ی آن، خود را فقط چنان شهود می‌کنیم که از درون به وسیله‌ی خودمان متاثر شده‌ایم؛ یعنی ما، تا آن‌جا که به شهودِ درونی مربوط است، سوژه‌مان را فقط به عنوانِ نمود می‌شناسیم، اما نه مطابق با آن‌چه فی‌نفسه هست.

👤 #ایمانوئل_کانت
📚 #نقد_عقل_محض
🔃 ترجمه‌ی #بهروز_نظری

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3.
▪️ما چیزی را نمی‌شناسیم، "مگر روشِ خودمان" برایِ ادراکِ ابژه‌ها را.

👤 #ایمانوئل_کانت
📚 #نقد_عقل_محض
join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
▪️برخی از فلاسفه گمان کرده‌اند که می‌توان امیدوار بود که بالاخره‌ زمانی، برهان‌هایِ شهودیِ بدیهیِ این گزاره‌ها‌یِ اساسیِ عقلِ محضِ ما، مانندِ این‌که «خدا وجود دارد» و «زندگیِ آینده‌ی پس از مرگ وجود دارد»، پیدا خواهند شد. برعکس، من مطمئنّم که این اتّفاق هرگز نخواهد افتاد. زیرا عقل دلیلِ خود را برایِ چنین احکامِ ترکیبی‌ای که به اُبژه‌هایِ تجربه و امکانِ درونیِ آن‌ها مربوط نمی‌شوند، از کجا خواهد گرفت؟... او این دانش را از کجا می‌تواند کسب کند، دانشی که به او حق بدهد درباره‌ی موضوعاتی فراتر از هرگونه تجربه‌ی ممکن، و به این ترتیب به طورِ ترکیبی، حکم کند؟ همچنین ما می‌توانیم در این‌باره مطمئن باشیم که عکسِ گزاره‌هایِ بالا را هم هیچکس هرگز نمی‌تواند اثبات کند...

عقلِ آدمی هیچ قاضی‌ای را به رسمیّت نمی‌شناسد مگر خودِ عقلِ بشری، که در آن هرکس آزادانه رأی و نظرِ خود را دارد... وقتی که من می‌شنوم که یک ذهنِ فوق‌العاده می‌خواهد آزادیِ اراده‌ی آدمی، امید به یک زندگیِ آینده یِ پس از مرگ، و وجودِ خدا را با دلیل و برهان رد کند، آن‌گاه آروز دارم کتابی را بخوانم که از استعدادِ او انتظار داریم، تا افکارِ مرا بیشتر گسترش دهد. امّا من از قبل کاملاً به طورِ قطعی می‌دانم که او هیچ‌کدام از این‌ کارها را نتوانسته است انجام دهد، نه به این دلیل که من کمابیش گمان می‌کنم که برهان‌هایِ قطعیِ این گزاره‌هایِ مهم را داشته باشم، بلکه به این دلیل که نقدِ استعلایی‌ای که کلِّ ذخیره‌ی عقلِ محضِ ما را کشف کرده، کاملاً مرا متقاعد ساخته است که همانطور که عقل به هیچ‌وجه نمی‌تواند در این قلمرو، احکامی ایجابی را حاصل کند، همچنین به مراتبِ بسیار کمتر می‌تواند درباره‌ی این سوالات چیزی را به شیوه‌ی سلبی حکم کند. زیرا فردِ آزاد‌اندیش، ‌دانشِ موردِ ادّعایِ‌ خود را یعنی برای مثال اینکه هیچ موجودِ اعلایی وجود ندارد یا به شیوه‌ی ایجابی بگوید وجود دارد، از کجا خواهد گرفت؟ این گزاره خارج از قلمروِ تجربه‌ی ممکن قرار دارد، و بنابراین همچنین ورایِ مرزهایِ هر نوع بصیرتِ انسانی.

👤 #ایمانوئل_کانت
📚 #نقد_عقل_محض
🔃 ترجمه‌ی #بهروز_نظری

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3.
همه ی دانش ما با حواس آغاز می شود، سپس به مرحله ی درک می رسد و با تعقل پایان می پذیرد. هیچ چیز بالاتر از تعقل نیست.
افکار بدون مضمون، خالی اند و ادراک های آنی بدون مفاهیم، کور هستند.
تجربه احتمال دارد به ما بیاموزد که چگونه است اما هیچ وقت به ما نخواهد گفت که نمی توانست طور دیگری باشد.

📚 #نقد_عقل_محض
👤 #ایمانوئل_کانت

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
این که چیزی اتفاق بیفتد، یعنی به چیزی یا حالتی تبدیل شود که قبلا وجود نداشت، فقط وقتی می تواند به طور تجربی درک شود، یعنی یک نمود قبلی وجود داشته باشد که این حالت را در خود جای نمی دهد؛ زیرا یک واقعیت که بعد از یک زمان تهی بیاید، و در نتیجه نوعی وجود یافتن که سابق بر آن هیچ نوع حالتی از اشیا وجود نداشته باشد، نمی تواند دریافت شود، همان طور که زمان تهی نیز نمی تواند دریافت شود. بنابراین، هر نوع دریافت یک رویداد، یک ادراک است که بعد از آن یک ادراک دیگر می آید. اما چون در هر نوع ترکیب دریافت، وضع به همین ترتیب است، همان طور که در مورد نمود خانه نشان داده ام، دریافت من از یک رویداد از آن طریق از دریافت های دیگر متمایز نمی شود. اما همچنین متذکر می شوم که اگر من در مورد نمودی که یک رویداد را در خود جای می دهد، حالت قبلی ادراک را «الف» بنامم و حالت بعدی را «ب»، آن گاه در دریافت، «ب» فقط بعد از «الف» می تواند بیاید، اما ادراک «الف» نمی تواند بعد از «ب» بیاید، بلکه فقط می تواند قبل از آن باشد.

📚 #نقد_عقل_محض
👤 #ایمانوئل_کانت

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
▪️مردم در همه‌یِ زمان‌ها از «واجب‌الوجود» بحث کرده‌اند، اما آن‌قدر به خود زحمت نداده‌اند که بفهمند آیا اصلاً شیئی از این نوع را می‌توان تصوّر کرد؟...

همه‌یِ راه‌هایِ ممکن برایِ اثباتِ وجودِ خدا به ترتیبِ زیر هستند:

یا از تجربه‌ای معیّن و ساختارِ ذاتیِ مخصوصِ جهانِ حسّیِ ما که از طریقِ تجربه شناخته شده است شروع می‌کنند، و از آن به وسیله‌یِ قوانینِ علّیّت تا علّتِ اَعلی بالا می‌روند که بیرون از جهان وجود دارد؛ یا به نحوِ تجربی (حسّی) بر تجربه‌ای بنا شده‌اند که صرفاً نامعیّن است، یعنی بر نوعی وجود؛ یا سرانجام، از هر نوع تجربه منتزع می‌شوند و کاملاً به نحوِ پیشینی از مفاهیمِ محض، وجودِ یک علّتِ اَعلی را نتیجه می‌گیرند. برهانِ اوّل برهانِ الهیّاتی-طبیعی، برهانِ دوّم برهانِ جهان‌شناختی، و برهانِ سوّم برهانِ وجودی است. بیش از این سه برهان، برهانی در این خصوص یافت نمی‌شود، و نمی‌تواند هم یافت شود.

من ثابت خواهم کرد که عقل نه از طریقِ تجربی (حسی) و نه از طریقِ دیگر (یعنی استعلایی و غیرِ حسّی) نمی‌تواند در اثباتِ وجودِ خدا توفیقی بدست آورد...

👤 #ایمانوئل_کانت
📚 #نقد_عقل_محض
▪️آموزه‌یِ استعلاییِ عناصر, بخش دوم, کتاب دوم، فصل سوم
🔃 ترجمه‌یِ #بهروز_نظری

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
▪️ ما چیزی را نمی‌شناسیم، "مگر روشِ خودمان" برایِ ادراکِ ابژه‌ها را.

👤 #ایمانوئل_کانت
📚 #نقد_عقل_محض
🔃 ترجمه‌ی #بهروز_نظری
📖 صفحه 116

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
▪️ریاضیات، برهان و نمونه ی عالی است از اینکه تا چه اندازه ما میتوانیم معلومات مستقل از تجربه به دست آوریم.

👤 #ایمانوئل_کانت
📚 #نقد_عقل_محض
📖 صفحه 4
join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
■ ما بدونِ ترسیمِ خط در فکرمان، هرگز نمی‌توانیم به خط بیاندیشیم؛ بدون رسم کردنِ دایره، نمی‌توانیم به آن بیاندیشیم؛ بدونِ عمود گذاشتنِ سه خط بر یکدیگر از یک نقطه‌ی واحد، هرگز نمی‌توانیم سه بُعدِ مکان را بازنمایی کنیم؛ و حتی اگر در جریانِ ترسیمِ یک خطِ مستقیم – که باید بازنماییِ مجازیِ زمان در خارج باشد – توجهِ خود را صرفاً به عملِ ترکیبِ کثرتی معطوف نکنیم که به وسیله‌ی آن، حسِ درونی را متوالیاً تعیین می‌کنیم و بدین طریق به توالیِ این تعینِ‌ حسِ درونی توجه نکنیم، نمی‌توانیم حتی به زمان نیز بیاندیشیم. حرکت به عنوانِ عملِ سوژه نه به عنوانِ تعینِ یک اُبژه و در نتیجه ترکیبِ کثرت در مکان، کاملاً مفهومِ توالی را نیز تولید می‌کند. بنابراین، فاهمه در حسِ درونی، پیشاپیش چنین هم‌آمیزی‌ای از کثرت را نمی‌یابد، بلکه با متاثر ساختنِ حسِ درونی، این هم‌آمیزی‌ را تولید می‌کند... ما زمان را که هرچند به هیچ وجه اُبژه‌ی شهودِ بیرونی نیست، به شیوه‌ای دیگر نمی‌توانیم بازنمایی کنیم، مگر به کمکِ تصویرِ یک خط – تا آن‌جا که آن را ترسیم کنیم – و بدونِ این شیوه‌ی بازنمایی، ما به هیچ وجه نمی‌توانیم وحدتِ مقیاس زمان را بشناسیم... اگر ما بپذیریم که اُبژه‌ها را فقط تا آن‌جا می‌شناسیم که از خارج بر ما اثر می‌گذارند، پس در موردِ حسِ درونی باید اذعان کنیم که به وسیله‌ی آن، خود را فقط چنان شهود می‌کنیم که از درون به وسیله‌ی خودمان متاثر شده‌ایم؛ یعنی ما، تا آن‌جا که به شهودِ درونی مربوط است، سوژه‌مان را فقط به عنوانِ نمود می‌شناسیم، اما نه مطابق با آن‌چه فی‌نفسه هست.

👤 #ایمانوئل_کانت
📚 #نقد_عقل_محض
🔃 #بهروز_نظری

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3
عقل باید در همه‌ی تعهّداتش، خود را تابعِ نقد کند و نمی‌تواند آزادیِ نقد را به وسیله‌ی هیچ مانعی از بین ببرد، بی‌آنکه به خود ضرر برساند. هیچ چیز آن‌قدر مقدّس نیست که خود را از نقد و تحقیقِ آزمون‌گر، که هیچ اعتبار و اقتدارِ شخصی‌ای را به رسمیت نمی‌شناسد، معاف کند. در اصل، وجودِ عقل مبتنی بر آزادی است. زیرا عقل هیچ اعتبار و اقتدارِ مستبدانه‌ای ندارد.

👤 #ایمانوئل_کانت
📚 #نقد_عقل_محض

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3.
ریاضیات، برهان و نمونه ی عالی است از اینکه تا چه اندازه ما میتوانیم معلومات مستقل از تجربه به دست آوریم.

👤 #ایمانوئل_کانت
📚 #نقد_عقل_محض ص۴

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3