■ «دیگر برایِ دوباره کرامت بخشیدن به فلسفه راهِ دیگری وجود ندارد: باید از به-بَند-کشیدنِ اخلاقگراها شروع کرد. تا زمانی که آنها از سعادت و فضیلت سخن میگویند، جز پیرزنان کسی را به فلسفه معتقد نخواهند کرد. در چهرهیِ این "فرزانگانِ نامدار" در طولِ هزارهها بنگرید: چهرههایشان جملگی چهرهیِ پیرزنان یا زنانِ جاافتاده، یا به تعبیرِ فاوِست [گوته]، چهرهیِ مادران است. مادران، مادران! کلمهیِ وحشتناک!»
#نیچهمادران و خواهران: کارکردِ این دومین توانِ زنانه متّهم کردنِ ماست، مسئول ساختنِ ما. مادر میگوید: تقصیرِ توست، تقصیرِ توست که من پسرِ بهتری ندارم، پسری که با مادرِ خود محترمانهتر رفتار کند و نسبت به جنایتِ خود آگاهتر باشد. خواهر میگوید: تقصیرِ توست که من زیباتر، ثروتمندتر و محبوبتر نیستم. انتسابِ خطاها و مسئولیّتها، شِکوهیِ نیشدار، سرزنشِ همیشگی، "کینهتوزی". این تأویلی پارسایانه از وجود است. تقصیرِ توست، تقصیرِ توست، تا زمانی که متّهم نیز اعتراف کند «تقصیرِ من است»، و جهان غمگین از این شکایتها و انعکاسشان، به لرزه درآید.
«هرجا پیِ مسئولیّتها گشتهاند، غریزهیِ انتقام است که پیِ این مسئولیّتها گشته است. طیِ قرنها این غریزهیِ انتقام چنان بر انسان چیره شده است که هر متافیزیک، روانشناسی، تاریخ و بهویژه هر اخلاقی رَدِّپا و اثرِ آن را با خود دارد. انسان به محضِ این که اندیشیده است، باکتریِ بیماریزایِ انتقام را واردِ چیزها کرده است.»
#نیچهنیچه در کینهتوزی (تقصیرِ توست) و در وجدانِ مُعَذَّب (تقصیرِ من است) و در میوهیِ مشترکِ آنها (مسئولیّت)، نه رویدادهایِ سادهیِ روانشناختی، بلکه مقولاتِ بنیادینِ اندیشهیِ یهودی و مسیحی را میبیند، شیوهیِ ما در اندیشیدن و تأویلِ وجود به طورِ کلّی. آرمانی جدید، تأویلی جدید، شیوهیِ دیگری از اندیشیدن، نیچه چنین وظیفهای را برایِ خود تعیین میکند. «به مسئولیّت معنایِ ایجابیِ آن را بخشیدن».
«من خواستم به احساسِ بیمسئولیّتیِ کامل دست پیدا کنم، و خود را از قیدِ ستایش و نکوهش، اکنون و گذشته آزاد کنم.»
#نیچهبیمسئولیّتی، شریفترین و زیباترین سِرِّ نیچه.
✍ #ژیل_دلوز📚 #نیچه_و_فلسفه🔃 برگردان
#عادل_مشایخیjoin us | کانال فلسفه
@Philosophy3