فلسفه

#زیگموند_فروید
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه
@Philosophy3Продвигать
44,27 тыс.
подписчиков
2,1 тыс.
фото
512
видео
2,14 тыс.
ссылок
@Hichism0 برای تبلیغ به این آیدی پیام دهید کانالهای پیشنهادی @Ingmar_Bergman_7 سینما @bookcity5 شهرکتاب @Philosophers2 ادبیات و فلسفه @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
▪️کنش ذهنی #ناخودآگاه

فرض #روانکاوانه کنش ذهنی ناخودآگاه از نظر ما، از یک طرف، اتساع عظیمی از #جانگراییِ (animism) بدوی است که سبب می شود ما نسخه های بدل آگاهیِ خودمان را همه جا دور و برمان ببینیم و از طرف دیگر، گسترشی از تصحیحی است که کانت در دیدگاه ما نسبت به ادراک بیرونی اعمال کرد.

دقیقاً همانطور که #کانت به ما هشدار داد که این حقیقت را از قلم نیندازیم که ادراکات ما، به صورت ذهنی (subjectively) مشروطند و نباید آنها را با آنچه ادراک می شود، ولی خود ناشناختنی است، یکی بگیریم؛ از همین روروانکاوی هم به ما هشدار میدهد که نباید ادراکاتی را که به وسیله آگاهی صورت می پذیرد، با فرایندهای ذهنیِ #ناخودآگاهی یکی بگیریم، که ابژه آن ادراکات اند. نظیر امر فیزیکی، امر روانی ضرورتی ندارد که همانطوری که وجود دارد، بر ما ظاهر شود.

به هر حال باید شاد باشیم از اینکه تصحیح ادراک درونی آن مشکلات بزرگی را ندارد که تصحیح ادراک بیرونی به همراه داشت.

#ابژه های درونی کمتر شناخت ناپذیرند تا دنیای بیرونی. 

مشخصه ناخودآگاهی تنها یکی از مختصاتی است که در روان پیدا شده و به هیچ عنوان برای توصیف کردنِ روان کافی نیست. کنشهای روانی ای وجود دارند که از نظر ارزش کاملاً متفاوت اند، لیکن جملگی واجد خصیصه ناخودآگاهی اند. #ناخودآگاه، از یک طرف، کنشهایی را در بر می گیرد که صرفاً نهفته و به طور موقت ناخودآگاه اند، لیکن از جهت دیگر از کنشهای آگاه متفاوت نیستند؛ از طرف دیگر، ناخودآگاه فرایندهایی را در بر می گیرد نظیر فرایندهای سرکوب شده که اگر به [فرایندهای] آگاه تبدیل می شدند با سایر فرایندهای آگاه عریانترین تضاد را می داشتند.

می شود به تمامیِ سوء تفاهمات پایان داد به شرطی که از این پس در تشریح انواع مختلف کنشهای روانی به این سوال، که این کنش آگاه است یا #ناخودآگاه، بی اعتنا باشیم؛ و کوشش خود را معطوف کنیم به طبقه بندی و مرتبط کردن آنها فقط بر اساس رابطه شان با #غرایز و مقاصد، بر اساس عناصر تشکیل دهنده شان و بر این اساس که به کدامیک از سلسله مراتب نظامهای روانی تعلق دارند. اما به دلایلی متفاوت چنین چیزی عملی نیست. از این رو، گاهی اوقات به معنای توصیفی و گاهی اوقات به معنای نظاممند کلمه قادر نیستیم از ابهام نهفته در استعمال واژگان #آگاه و #خودآگاه دوری کنیم.

تا آنجا که به جنبه نظام مند مربوط می شود کاربرد این دو واژه بر ادغام آنها در نظامهای خاص و برخورداری از مشخصاتی خاص دلالت دارد. البته می توانیم برای پرهیز از سردرگمی بر آن شویم که برای نظامهای روانی ای که از هم متمایز ساخته ایم نامهایی دلبخواهی برگزینیم، نامهایی که هیچ ربط یا اشارهای به صفت آگاه بودن ندارند. فقط در اول کار باید زمینه هایی را مشخص کنیم که بر اساس آنها نظامهای [روانی] را تعریف می کنیم و برای این کار نباید از توصیف ویژگی ضمیر آگاه طفره برویم، و در نظر داشته باشیم این کار نقطه عزیمت تمامیِ پژوهشهایمان را شکل می دهد.

👤 #زیگموند_فروید
▪️#ناخودآگاه

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
▪️میل به اطاعت در افراد یک جامعه، موجب بوجود آمدن فرمانروایان مستبد و فرومایه می شود.

👤 #زیگموند_فروید

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
گرایش تمدن به محدود کردن زندگی جنسی همان قدر آشکار است که گرایش دیگرش، یعنی گسترش دایره‌ی فرهنگ. همان مرحله‌ی نخستین تمدن یعنی توتمیسم ممنوعیت برگزیدن محارم برای آمیزش جنسی را به همراه می‌آورد که شاید شدید‌ترین لطمه‌ای باشد که به زندگی عشقی انسان وارد آمده است. با تابوها، قوانین و رسوم، محدودیت‌های دیگری ایجاد می‌شوند که هم مردان هم زنان مشمول آنند. همه‌ی تمدنها در این راه به یک اندازه پیش نمی‌روند؛ ساختار اقتصادی جامعه بر میزان آزادی جنسی باقی‌مانده تأثیر می‌گذارد. می‌دانیم که تمدن در این جا فرمانبرِ جبرِ ضرورت‌های اقتصادی است، زیرا مقدار زیادی از نیروی روانی را که خود مصرف می‌کند باید از زندگی جنسی سلب کند. از این حیث، تمدن با زندگی جنسی همان‌طور رفتار می‌کند که یک قوم یا قشر اجتماعی با قوم یا قشر اجتماعی دیگری که تسلیم بهره‌کشی اوست. ترس از قیام سرکوب‌شدگان اقدامات احتیاطی شدیدی را ایجاب می‌کند.

📚 #تمدن_و_ملالت_های_آن
👤 #زیگموند_فروید

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
در حقیقت افسانه های بهشت و دوزخ همواره در ادیان گوناگون برای انگیزش طبقه متوسط و تحت نظر گرفتن اعمال آنها به وجود آمده است.

شدت و ضعف بهشت و دوزخ را از نظر فریبندگی و هراس انگیزی میان ملل و اقوام مختلف و گوناگون می توان به نسبت فهم و شعور آنان سنجید.

👤 #زیگموند_فروید
📚 #آینده_یک_پندار

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
▪️دین تسکین دهنده ای برای مردم و دستیاری شایسته برای تمدن است. البته تمدنی که سودش در وجود طبقات ممتاز لبریز گردد و طبقات پایین دستش با پندارهای دینی تسکین یابند. و این است راز حمایت اشراف و طبقات ممتاز از دین و آیین.

طبقات متوسط و فروافتاده را استثمار کرده و با حاصل کار و خونشان تغذیه نموده زندگی پر تنعم و تلذذ برای خود فراهم می آورند.

آنگاه از دین و پندارهای مخدر و مسکن دین پشتیبانی می کنند، چون دین و مذهب آنها را به انقلاب و عصیان و احقاق حقوق خود ترغیب و تحریص نمی نماید، بلکه همواره گوشزد می نماید صبر کنید به ظلم و بیداد آنها تسلیم شوید، همچون یک مسیحی برده و غلام باشید که هرگاه به یک طرف چهره تان سیلی زدند سوی دیگر را ارائه دهید و هرگاه مال و ثروت شما را به یغما بردند، بازمانده آنرا نیز به اعتذار تسلیمشان نمایید،

چون خدا پس از مرگ رنج شما را جبران نموده و در بهشت محرومیت ها و بیچارگی هایتان را تلافی کرده و ظالمین را نیز در دوزخ مجازات می دهد.

📚 #آینده_یک_پندار
👤 #زیگموند_فروید

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
▪️وقتی که زنی شوهرش را از دست میدهد و یا دختری شاهد مرگ مادرش میشود غالبا اتفاق می افتد که بازماندگان دچار شک و تردید دشواری می گردند که ما آنها را ندامت های وسواسی می نامیم و از خود میپرسند نکند با سهل انگاری و بی احتیاطی خود موجبات مرگ عزیز خود را فراهم آورده باشند و هر چه با خود میگویند که هیچ غفلتی از آنها سر نزده است و همیشه به همه وظایف خود برای طولانی کردن عمر عزیز از دست رفته عمل کرده اند باز همچنان اسیر ندامتهای سمج ومرضی خود باقی میمانند تا آن زمان که گرد فراموشی به روی آن بپاشند ؛ با روانکاوی بازماندگانی از این نوع به راز نهانی چنین اختلالات رنج آوردی پی بردیم میدانیم که ندامتهای وسواسی تا اندازه ای موجه اند و در برابر همه اشکالات و ایرادات شخص که به رفتار خود وارد میکند همچنان به قوت خود باقی میماند. این بدان معنی نیست که شخص عزادار واقعا موجب مرگ عزیزش شده و یا در حق او مرتکب خطایی گشته باشد بلکه معنای این ندامت سمج آن است که مرگ عزیز یکی از آرزوهای ناخودآگاهانه او را ارضا کرده ، آرزویی که اگر به اندازه کافی شدید بود میتوانست موجب مرگ عزیز از دست رفته شود.ندامت در حقیقت واکنش فرد است در برابر این میل و آرزوی ناخودآگاهانه ؛ عین همین خصومت را میتوان در پشت یک عشق شدید و یا در همه مواردی که با یک عشق و ثبات قدم اغراق آمیز احساساتی نسبت به یک فرد دیگر روبرو میشویم بازیافت این همان الگوی قدیمی و مظهر نوعی دوگانگی و تضاد احساسات بشریست ، این تضاد از لحاظ برجستگی در افراد مختلف متفاوت است اما معمولا آنچنان قوی نیست که موجد آن ندامتهای وسواسی که از آن حرف میزدیم بشود اما در اشخاصی که استعداد بیشتری درمورد تضاد عاطفی مزبور دارند معمولا آن را در جایی ظاهر میسازند که چندان انتظار آن نمیرود یعنی درمورد عزیزترین کسانشان.اما هر چه تضاد اصلی عاطفی در شخصی شدیدتر باشد به همان اندازه احتمال بیشتری میرود که گرفتار بیماری وسواس که از آن به عنوان یکی از طرفین مقایسه درخصوص ماهیت تابو استفاده کردیم بشود حالا به علت احتمالی شیطانی شدن روح کسانی که به تازگی فوت شده اند و لزوم دفاع بازماندگان از خود در برابر خصومت این ارواح خبیسه واقف شدیم.اگر بپذیریم که حیات عاطفی مردم بدوی مانند حیات عاطفی مبتلایان به بیماری وسواس چنان که از روانکاوی آنها پیداست شدیدا متضاد میباشد آنوقت جای تعجب نخواهد بود که از دست دادن عزیزی موجب واکنش واحدی در هر دو گروه شود به عبارت دیگر این واکنش دفاعی است که وحشی و بیمار وسواسی از خود در برابر خصومت ناخودآگاهانه خویش نسبت به متوفا به عمل میاورد اما این احساس دردناک در بدوی ها و وسواسی ها دو سرنوشت و فرجام جداگانه دارد.در بدوی ها جنبه خارجی و عینی پیدا کرده و به خود مردگان نسبت داده میشود این طرز عمل یک نوع دفاع است که چه در حیات روانی مردمان عادی و چه غیر عادی ممکن است وجود داشته باشد و به فرافکنی مصطلح شده است.بازمانده نمیخواهد بپذیرد که هیچگاه چنین احساس خصومت آمیزی در قبال عزیز از دست رفته داشته است بلکه برعکس این روح متوفا است که چنین احساسات خصومت آمیزی نسبت به بازماندگان خود دارد و طی دوره عزاداری میکوشد تا آنها را ارضا کند با وجود دفاع موفقیت آمیزی که بازمانده از طریق فرافکنی از خود به عمل میاورد واکنشهای عاطفی وی حاکی از ندامت و مجازات خویشتن است زیرا ترس سرتاسر وجودش را در برمیگیرد و محرومیت ها و محدودیتهایی به خود هموار میسازد و ظاهرش این است که دارد در برابر روح خبیث مرده از خود دفاع میکند بدین منوال یک بار دیگر به این نکته گواهی میدهیم که تابو محصول یک تضاد عاطفی است.نتیجه تضاد بین درد خودآگاهانه و کامیابی ناخودآگاهانه است که مرگ یکی از عزیزان آن را سبب گشته است.

👤 #زیگموند_فروید
📚 #توتم_و_تابو

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
می‌توانیم هر قدر دوست داریم بر این نکته تاکید کنیم که عقل بشر ضعیف‌تر از غرایز اوست و حق نیز با ماست ولی این ضعف ویژگی عجیبی دارد. صدای عقل ملایم و تدریجی است ولی تا گوش شنوایی نیابد آرام نمی‌گیرد و درنهایت بعد از تکرار بی‌پایان، موفق می‌شود. این یکی از نکات معدودی است که ما را به آینده انسان امیدوار می‌کند.

👤 #زیگموند_فروید

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
حقیقت انسان به آنچه اظهار میدارد نیست
بلکه حقیقت او نهفته در آن چیزی است که از اظهار آن عاجز است...
بنابراین اگر خواستی او را بشناسی
نه به گفته هایش..
بلکه به ناگفته هایش گوش کن ..

👤 #زیگموند_فروید

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
کمونیست‌ها گمان می‌کنند که راه رهایی از بدبختی را پیدا کرده‌اند. طبق نظر آنان آدمی کاملا خوب و خیرخواه همنوع خویش است، اما نهاد مالکیت خصوصی طبیعت او را ضایع کرده است. مالکیت بر ثروت خصوصی به یکی قدرت فردی می‌دهد و از این راه او را به بدرفتاری با همنوع خویش وسوسه میکند و آن کس که از مالکیت محروم شده است باید در برابر ستمگر خصمانه مبارزه کند. اگر مالکیت خصوصی لغو شود و همه در ثروت اشتراک پیدا کنند و از لذت آن برخوردار شوند، بدخواهی و دشمنی میان انسانها ناپدید خواهد شد. از آن جا که همه نیازها برآورده می‌شود، علتی هم برای دشمنی وجود ندارد و همه با رغبت به کاری می‌پردازند که لازم است. قصد ندارم به نقد سیستم کمونیستی بپردازم. نمی‌توانم به تحقیق بگویم که لغو مالکیت خصوصی در خدمت این هدف مفید است یا نه. اما می‌توانم تشخیص بدهم که پیش شرطی که این سیستم بر آن استوار است از نظر روان شناسی، وهمی بی پایه است. با لغو مالکیت خصوصی، فقط یکی از ابزارهایی که میل پرخاشگری انسان از آن استفاده می‌کند، از دست او گرفته می‌شود، که نیرومندترین ابزار هم نیست، اگر چه بسیار نیرومند است. اما تفاوتی که از نظر قدرت و نفوذ میان انسانها وجود دارد و سائق تعرض (پرخاشگری) برای مقاصد خود از آن استفاده می‌کند، به جای خود باقی است و در ماهیت آن هم تغییری ایجاد نمی‍‌شود. تعرض را مالکیت خصوصی ایجاد نکرده است. تعرض در دورانهای اولیه، که مالکیت بسیار ناچیز بوده است، بی حد وجود داشته است و در کودکان، که مالکیت هنوز شکل اولیه مقعدی خود را از دست نداده است مشاهده می‌شود، باعث کدورت روابط عاطفی و عاشقانه انسانها می‌شود، شاید به استثنای رابطه مادر با فرزند ذکورش. اگر حق خصوصی بر ثروت مادی هم از میان برداشته شود، باز امتیازاتی در روابط جنسی برای بعضی از مردم باقی می‌ماند که باعث نیرومندترین بدخواهی ها و شدیدترین دشمنی بین انسانهایی می‌شود که از جنبه های دیگر با هم برابرند. اگر این هم به وسیله آزاد کردن کامل زندگی جنسی از میان برداشته شود، یعنی خانواده که نطفه تمدن است از بین برود، البته نمی‌توان به آسانی پیش بینی کرد که تکامل تمدن چه راههای نوی را در پیش خواهد گرفت. اما یک چیز را می‌توان انتظار داشت و آن این است که این خصلت نابودنشدنی انسان، در آن جا هم به دنبال آن خواهد رفت.

📚 #تمدن_و_ملالت_های_آن
👤 #زیگموند_فروید

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
▪️ما راهی را که انسان ماقبل تاریخ، در سیر تکامل خود پیموده است می شناسیم؛ و این از برکت بناها و آلات و ابزاری است که برای ما برجای گذاشته است و نیز در پرتو آثاری از هنر و مذهب و نحوه دریافت او از زندگی است که مستیقمأ و یا از طریق روایات در افسانه ها و اساطیر و قصه ها به ما رسیده است و سرانجام از طریق بازمانده روحیات اوست که می توانیم در آداب و رسوم خودمان آنها را باز شناسیم.
به علاوه، این انسان ماقبل تاریخ تا حدودی هنوز با ما هم عصر است: هنوز انسانهایی وجود دارند که ما آنها را ازه خودمان به بشر اولیه بسیار نزدیکتر می بینیم و در وجود آنها، اعقاب و جانشینان مستقیم انسانهای روزگار گذشته را تشخیص می دهیم. چنین است قضاوت ما، درباره اقوام معروف به وحشی و نیمه وحشی که اگر بتوانیم اثبات کنیم زندگی روانی آنها مرحله پیشین تکامل ما را تشکیل می دهد - مرحله ای که کاملا به حالت اصلی باقی مانده است - این امر، یعنی نفسانیات آنها، برای ما اهمیت خاصی را حائز می گردد.

👤 #زیگموند_فروید
📚 #توتم_و_تابو

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
▪️تمدن نخستین بار از آنجا آغاز شد که انسان خشمگین به جای سنگ "کلمه" پرتاب کرد...

📚 #تمدن_و_ملالت_های_آن
👤 #زیگموند_فروید

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
▪️تمام موادی [یا اطلاعاتی] که مضمون یک رویا را میسازند، به طریقی از تجربه مشتق میشوند، یعنی در رویا بازتولید میشوند یا به یاد می آیند؛ دست کم میتوان این قدر را واقعیت مسلمی انگاشت.

ممکن است اطلاعاتی در محتوای رویایی عیان شود که در حالت بیداری آن را به مثابه بخشی از دانش یا تجربه ی خود بازنشناسیم. البته، ما به خاطر میاوریم که آن چیز خاص را در خواب دیده ایم، ولی نمی‌توانیم به خاطر بیاوریم که چه هنگام و چطور آن را در زندگی واقعی تجربه کرده ایم. از این رو درباره ی منشا آن رویا به شک می افتیم و وسوسه میشویم باور کنیم رویا ها دارای نیروی تولید مستقل اند.

📚 #تفسیر_خواب
👤 #زیگموند_فروید

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
‍ ■ به محض آنکه تعداد مشخصی از موجودات زنده گرد هم آیند، خواه گله ای از حیوانات باشند یا شماری از مردم بطور غریزی خود را تحت فرمان پیشوایی قرار میدهند...

توده گله ی مطیعی ست که هیچ گاه بدون ارباب قادر به زندگی نیست. عطش توده به اطاعت چنان است که هر کسی خود را ارباب آن جا بزند، توده بطور غریزی در مقابلش کمر خمر میکند.

👤 #زیگموند_فروید

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
▪️در فرآیند #سوگواری، این جهان بیرونی است که خالی شده است و چیزی را از دست داده است، اما در #افسردگی این خویشتن درونی ماست که خالی و فقیر شده است.

👤 #زیگموند_فروید
📚 #ماتم_و_مالیخولیا

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
پیش از آنکه تشخیص دهید دچار افسردگی هستید یا اعتماد به نفس پایینی دارید؛ اطمینان حاصل کنید که توسط، یک مشت عوضی محاصره نشده اید!!

👤 #زیگموند_فروید

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3
■ خوب میشد اگر خدایی بود که دنیا را ساخته باشد و خیرخواه و مصلحت اندیش باشد، و دستورات اخلاقی در دنیا میبود و همچنین جهان پس از مرگ ..
ولی این یک واقعیت تکان دهنده است، که همه اینها دقیقا فقط چیز هایی هستند که ما "آرزو" داریم باشند، همه این موضوع خیلی مشخص بچه گانه است و با واقعیت کاملا بیگانه است، زمان که سپری شود، هیچ نمیتواند جلوی دلیل و تجربه را بگیرد و تناقض دین با هر دوی آنها ملموس است.
ایده خدا یک دروغ نبود بلکه وسیله ای از ناخوداگاه بود که باید با روانشناسی رمزگشایی میشد، خدای شخصی (خدای دینی) چیزی جز یک مدل والای پدرگونه نبود. آرزوی چنین خدایی میتواند از حسرت کودکی برای قدرت محافظت و عدالت و زندگی بی پایان منشا گرفته باشد.
خدا خیلی ساده بیرون افکنی این آرزوهاست که به خاطر حس بی پایان درماندگی، انسان میل دارد از او بترسد و او را "پرستش" کند
مذهب به نوزادی انسان ها تعلق دارد، یک مرحله ضروری است از تبدیل بچگی به بلوغ !
ارزش های اخلاقی را ترفیع داد که برای جامعه لازم بود, حال که انسان به این سال ها رسیده است, باید مذهب را کنار بگذارد

👤 #زیگموند_فروید

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
جایی که روابط جنسی آزادتر و خشونت هایی ناشی از حس اخلاقی اندکتر باشد، مسلما مبتلایان و گرفتاران بیماری های عصبی در آنجا کمتر از جاهای دیگر خواهد بود و ساکنین آن مکان پرهیزگارتر از ساکنین شهرهایی خواهند بود که روابط جنسی محدودتر و خشونت اخلاقی گسترده تر باشد.

👤 #زیگموند_فروید
📚 #آینده_یک_پندار
■ ترجمه #هاشم_رضی

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
■ می‌گویند زن‌ها دارای نقصان عقلی می‌باشند و بالاتر از آن برای این مسئله دلایل فیزیولوژیکی نیز ذکر می‌کنند. و به‌طور کلی نیروی دراکه و هوشمندی زنان را نسبت به مردان ضعیف‌تر می‌شمارند. این دلیل و گفته هر چند که برمبنای برخی توجیهات در نظر اول درست به‌نظر می‌رسد، ولی هرگاه با نظری منطقی و عقلی به آن نگریسته و در انتقادش دستی گشاییم، متوجه خواهیم شد که این تفسیر صحیح به‌نظر نمی‌رسد.
اما چرا چنین نسبتی صورت پذیرفته و حتی در عمق سرشت و نهاد زن‌ها نیز این نقص عقلی راه یافته خود موضوعی جالب است که چنین می‌توان استدلال نمود:
زن‌ها پیوسته متحمل ممنوعیت و پرهیزهای زیادی که همراه با خشونت و جبر تندی در عمل بوده است، شده‌اند.
آنان را همیشه از اندیشیدن و اظهار نظر درباره مسائل و فکر کردن در قسمت مواردی که مورد توجه‌شان بوده بازداشته‌اند. همواره درباره مسائل جنسی محدودیت‌های شدید داشته و ناچار بوده‌اند تا از این رهگذر دچار رنج‌های فراوانی بشوند.
اکنون با این توضیحات متوجه خواهیم شد که این نقص عقلی در حقیقت زاده علل فیزیولوژیکی نمی‌باشد، بلکه تحصیلی است که در بستر تاریخ به‌وجود آمده و همچنان تثبیت یافته است.

👤 #زیگموند_فروید

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3
عشق، یک خود فریبی است برای رسیدن به شهوت

👤 #زیگموند_فروید
join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
Ещё