■ زمانی، آنموقع که شخص به موقعیت مالی و اجتماعی خاصی میرسید، فکر میکرد که برای ازدواج آماده است: زمانیکه خانهای به اسم خود داشت، جهیزیهاش آماده بود، مهارتها و شایشتگیهایش روی طاقچه ردیف بود یا چند گاو و یک قطعه زمین از آنِ خود داشت.
سپس تحت تاثیر ایدئولوژی رمانتیک، مجموع این واقعیات، زیادی آزمندانه و حسابگرانه به نظر رسیدند و تمرکز به سمت ویژگیهای عاطفی برگشت. این تفکر به وجود آمد که داشتن "احساساتِ" درست مهم است؛ مثلاً این حس ناگهانی که شخص معشوقه را یافته، باور به اینکه کاملا درک خواهد شد، اطمینان از اینکه هرگز نمیخواهد با کس دیگری همآغوش شود.
ربیع حالا میداند که تفکرات رمانتیک، دستورالعمل ایجاد فاجعهاند. آمادگی او برای ازدواج بر پایهی معیارهای کاملاً متفاوت است. او برای ازدواج آماده است زیرا (به عنوان اولین مورد از این فهرست) از کمالطلبی دست برداشته است.
اینکه معشوق را "تمام و کمال" بدانیم، تنها نشان میدهد که نتوانستهایم او را بشناسیم. تنها زمانی میتوانیم ادعا کنیم به تدریج در حال شناخت یک نفر هستیم که آن شخص سخت ما را مایوس کرده باشد.
با این حال، مشکل فقط از سوی معشوق نیست. هرکسی را میبینیم اصولاً عیب و ایراد دارد: غریبهی داخل قطار، دوست قدیمی دوران مدرسه، دوست جدید اینترنتی...
هر کدام از اینها نیز قطعاً ممکن است ما را مایوس کنند. حقایق زندگی شکل تمام رفتارهای طبیعی ما را تغییر دادهاند. هیچکس در میان ما نیست که در زندگی آسیب ندیده باشد. رفتار پدران و مادران همهی ما (به ناچار) پایینتر از ایدهآل بوده است. ما به جای توضیح دادن دعوا میکنیم، به جای یاد دادن غر میزنیم، به جای تجزیه و تحلیل کردنِ نگرانیهایمان بیقرار میشویم، دروغ میگوییم و تقصیر را گردن افراد بیگناه میاندازیم.
📚 #سیر_عشق 👤 #آلن_دوباتن 🔃 برگردان
#زهرا_باختری 📖 صفحات 229 و 230
l
👇 عضو شوید
👇l
@Philosophers2