♦️چشماندازی نظری در بارهی خیزشهای اجتماعیی ایران
قسمت هفتم: توانش تدبیر
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۱۰ آبان ۱۴۰۱
هر خیزش
اجتماعی در پیوند با یک
نظام اجتماعی رخ میدهد؛ خواه در کارخانه رخ بدهد یا در یک محله یا یک شهر یا یک کشور. رژیمهای سیاسی را میتوان یک
نظام اجتماعی دانست. هر
نظام اجتماعی از نظر من چند مولفهی مهم دارد:
۱. ساز و کارهای تغذیهکنندهی مادی (اقتصادی و فنی) و فرامادی (دانش تخصصی و ایدهیولوژیک و اخلاقی و ...)،
۲. ساز و کارهای تنظیمکننده و همآهنگیآفرین (حقوقی و مدیریتی و ...)،
۳. ساز و کارهای اعمال قدرت که بهطور بالقوه میتوانند نوعی سیستم سرکوب را برای خود شکل دهند.
۴. توانش تدبیر یا ساز و کارهای تدبیر: هر
نظام اجتماعی واجد فرآیندها و امکاناتی برای ارائهی فهم و تفسیر جهان و شکلی از خردورزی و تصمیمگیریی عقلانی است که من آن را
توانش تدبیر مینامم.
سه نوع بقای محیطی، درونی، و مکانیکیی
نظام اجتماعی به نحوه و کیفیت عملکرد این اجزا و عناصر و فرآیندها و ساز و کارهای
نظام اجتماعی و منابعی که در اختیار دارد، بستهگی دارند.
توانش تدبیر یک
نظام اجتماعی را میتوان بر روی یک طیف ترسیم کرد که یک سر آن توانش بالا و سر دیگر آن توانش ضعیف و ناچیز است.
نظام واجد توانش تدبیر بالا برای مسائل و بحرانهایش بهترین و کمآسیبترین تصمیمها را میگیرد و خطاهای خود را به حداقل میرساند و شرایط و امکانات و فرصتها و تهدیدهایش را بهطور منظم پایش میکند.
بنابراین، برای بررسیی آیندهی یک خیزش
اجتماعی یا جنبش
اجتماعی نمیتوان فقط به خود خیزش یا جنبش توجه کرد بلکه توجه به طرف مقابل آن یعنی
نظام اجتماعیای که خیزش یا جنبش در پیوند با آن شکل گرفته هم ضروری است.
فرض کنیم
نظام اجتماعی در خیزش مفروض، مثل خیزش کنونی، یک رژیم سیاسی باشد. نکتهی آغازین در این بحث این است که
هیچ حکومتی نیست که ناراضی نیافریند، اما تفاوت حکومتها در خلق و مدیریت نارضایتی مهم است. حکمرانی در سرشت خود نارضایتیآفرین است. همیشه کسانی هستند که ناراضی خواهند بود، اما
نظامهای سیاسی در خلق و مدیریت نارضایتی یکسان عمل نمیکنند. موضوع بسیار مهم در اینجا،
مدیریت نارضایتی است.
اگر رژیم سیاسی از توانش تدبیر بالایی برخوردار باشد، از ابتدا میکوشد بستر نارضایتیآفرین را از بین ببرد و مانع از انباشت نارضایتیها بشود (کاهش حجم نارضایتی). اگر نارضایتی در بخشی از جامعه انباشت یافته باشد، میکوشد این نارضایتی همهگیر نشود و به دیگر بخشها سرایت نکند (کاهش گسترهی نارضایتی) و نیز میکوشد نارضایتی مزمن نشود (کاهش شدت نارضایتی).
بدین ترتیب، میتوانیم دستهبندیی دیگری از انواع نارضایتی بهدست بدهیم:
الف. نارضایتیی مدیریت شده،
ب. نارضایتیی مدیریت نشده.
در جای دیگری گفتم که ”مدیریت کارآمد نارضایتی، نمیتواند نارضایتیای را که در طول دههها انباشته شده بهسرعت از بین ببرد، اما میتواند نارضایتیی مدیریت شده ایجاد کند.
نارضایتیی مدیریت شده آن نوع نارضایتی است که نخست راهی عقلانی برای ابراز آن پدید آمده است و میدانیم که ابراز نارضایتی میتواند از شدت نارضایتی بکاهد. در این وضعیت،
نظام یا کل
اجتماعیی مورد نظر همهی امکانات خود را برای ابراز نارضایتی و شنیدن صدای ناراضیان فراهم میکند و میکوشد صدای ناراضیان را بهخوبی منعکس سازد. ابراز بیپردهی نارضایتی برای
نظام یا کل
اجتماعی و شکل دادن فرآیندی از گفتوگو در بارهی آن، کارکرد مثبت دارد. در وهلهی دوم،
نظام یا کل
اجتماعیی مورد نظر، برای اقشار و گروههای ناراضی چشماندازی عملی را برای برطرفسازیی نارضایتی نشان میدهد و میکوشد گامهای آغازین را برای نیل بدان چشمانداز بردارد” (محدثی، ۶ خرداد ۱۴۰۱).
اما نارضایتیی مدیریت نشده یا رها شده آن نوع نارضایتی است که
۱. نه راهی برای بروز و ابراز اش تعبیه شده،
۲. نه نارضایتی دیده و شناخته شده و اذعان میشود،
۳. نه ناراضیان به رسمیت شناخته میشوند و حق و حقوقشان تایید میشود.
نظام اجتماعیای که همه چیز را مطلوب نشان میدهد و نارضایتی را پایش نمیکند و هیچ راهی برای ابراز و بروز نارضایتی تعبیه نمیکند و ناراضیان را نیز اصلا بهرسمیت نمیشناسد، تهدیدی جدی برای خود تولید میکند.
وقتی توانش تدبیر یک
نظام اجتماعی پایین باشد، در مواجهه با خیزش یا جنبش نیز دچار خطاهای فاحش میشود و شرایط را بیش از پیش علیه خود میسازد. وقتی فقط بر ماشین سرکوب خود تکیه میکند، در حقیقت آخرین امکان و بدترین گزینهی خود را در اول کار استفاده میکند و این خود، کیفیت توانش تدبیر آن را نشان میدهد.
ادامه دارد.
👇👇👇#توانش_تدبیر#رژیم_سیاسی#نظام_اجتماعی#خیزش_اجتماعی @NewHasanMohaddesi