♦️تداوم نابههنگام بتسازی از علیی شریعتی: سخنان جانبدارانه و خلاف واقع دکتر مصطفی مهرآیین
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۳۱ شهریور ۱۴۰۲
بتپرستی به این آسانی دست از سر ما نمیکشد. هر گروهی از ایرانیان حول کسی جمع میشوند و شروع به تقدیس و مطلقسازیی او میکنند. یکی از این بتها در ایران معاصر علیی شریعتی است. البته این اواخر برخی از آن سوی طیف در حال
اهریمنیسازیی علیی شریعتی هستند. اما او نه شخصیتی الاهی و مقدس و بیعیب و نقص بود و نه موجودی اهریمنی. او در انتهای جهان دینیی ما یکی از متفکران امروزیتر بسیار تأثیرگذار بود و هم واجد تأثیرات مثبت بود و هم واجد تأثیرات منفی.
دکتر
مصطفی مهرآیین همکار ارجمند ما اما هنوز (و البته بسی دیرهنگام) در حال بتسازی از علیی شریعتی است. او گفته است:
«شریعتی یک کتابخانه است. نشسته وسط این کتابخانه و داره کتاب میخونه. اصلاً ایدهئولوگ نیست. این اشتباه بزرگ آقای سروش بود. این غلط بزرگ آقای سروش بود توی اون فربهتر از ایدهئولوژی. شریعتی کتابخون سیاله. یه ذهن رقاصه. یک ذهن شاده. دائماً داره تخطی میکنه. کتاب میخونه، سیگار میکشه.» (مهرآیین، ۱۴۰۲).
اما این سخنان دکتر
مهرآیین از هر جهت خلاف واقع است؛ البته جز در مورد سیگار کشیدن شریعتی که مطابق واقع است. شریعتی نه تنها به باور بسیاری ایدهئولوگ برجسته و تأثیرگذاری بود و کوشید از اسلام، بدیلی برای مارکسیسم بسازد بلکه او خود او نیز مدعی بود که میخواهد ایدئولوژیاش را از دین بگیرد:
«البته ممکن است برای برخی از روشنفکران غیرمذهبی، این سخن کمی سنگین آید که «... چگونه روشنفکر، میتواند ایدئولوژی خود را از دین بگیرد؟» ... چه اینها بر اساس تجربة مسیحیت و تقلید از بینش جدید روشنفکری جهان و نیز دیدن آنچه امروز، در میان ما، دین و اسلام نام دارد و نقش اجتماعی و اثر انسانییی که دارد، نمیتوانند تصور کنند که یک ایدئولوژی حزبی یا ایدئولوژی کاملاً مرامی میتواند منشاء مذهبی داشته باشد! ... در صورتی که اگر دین، بخصوص در مذهب اسلام و بالاخص در مکتب و بینش تشیع درست و صحیح معرفی میشد، اساساً این روشنفکر مذهبی بود که تعجب میکرد: «... چرا روشنفکران، ایدئولوژی نجاتبخش انسان را در سرچشمههای غیردینی میجویند؟» (شریعتی، مجموعهی آثار /۷، شیعه یک حزب تمام، بخش اول).
اما از جهت دیگر نیز سخنان دکتر
مهرآیین خلاف واقع است زیرا او کوشیده شریعتی را یک محقّق و دانشمند پژوهشگر معرفی کند. این نیز خطا است. اگرچه شریعتی به نسبت عمر کوتاه خویش بسیار مطالعه میکرد، اما مجال بسیار محدودی برای تحقیق و پژوهش و کتابخوانی داشت، زیرا بهشدت درگیر زمینهی اجتماعی و مسائل اجتماعی-سیاسیی زمانه اش بود و مجال زیادی برای تحقیق هم نداشت و لازم بود برای مسائل زمانه بهفوریت پاسخی بدهد. خود شریعتی دائماً در سخنرانیهایش میگفت وقت اندک است و بهواقع وقت او اندک بود و دستگیر و زندانی شد.
اما نه تنها فرصت و مجال کمی داشت، در مطالعات خود نیز فردی تماماً دانشپژوه نبود و کمتر آثار دانشپژوهانه ارائه میکرد بلکه اغلب آثار او باری هنجارین و غیردانشپژوهانه دارند. شریعتی خود بهصراحت و صادقانه معترف بود که یک محقّق بیطرف نیست بلکه صریحاً میگفت که فردی جانبدار و دارای «عقده» [در معنای مثبتی که او بهکار میبرد] است:
«اما ... من، هیچکدام از اینها نیستم و نمیتوانم به سبک اساتید «قدیم و جدید»، به بحث علمی «تحقیقاتی» بپردازم ... و با تکیه بر بینش و نظریة علمی یا تاریخی یا فلسفی خاص خود، «آرام»، معقول و محققانه و «بیطرفانه»، «نظر علمی تحقیقی» خود را اثبات و «نظریات غیرعلمی غیرتحقیقی»! دیگران را که با نظریة من «مخالفند» نفی کنم! ... چرا که مسألهای که هم اکنون برای ما مطرح است «عقدة» هزار و سیصد سال بدبختی ملتی است، بیچارگی فکری امّتی است، مسخ و منحرف شدن ایمان نجات دهنده و آگاهیبخش است» (شریعتی، همانجا).
به جایی برنمیخورد اگر در بارهی یک شخصیت و افکار او سخن میگوییم، قدری به آثار خود او نیز بنگریم.
https://www.youtube.com/watch?v=JXmkGv_NEmY#دین#شریعتی#بتسازی#ایدهئولوژی#اهریمنیسازی#مصطفی_مهرآیین@NewHasanMohaddesi