📝مساله
اجتماعی ما فقط فلسفه خوان ها نیستند؛مساله ما :فقر بینش فلسفی
علوم اجتماعی خوانده ها نیز هست...
@smnejatihosseini🔹نشستی با عنوان :نیهیلیسم و دیگر مسایل وارداتی
👇https://t.me/NewHasanMohaddesi/10897 بهانه ای شد برای یک نقد کوتاه از
نجاتی حسینی خطاب به دوست منتقد نقدپذیر ،حسن محدثی گیلوایی ، مبنی بر نادرستی قیاس مع الفارق او بین شریعتی و عبدالکریمی
👇https://t.me/NewHasanMohaddesi/10898🔹خلاصه منتشره نشست نیز
👇https://t.me/NewHasanMohaddesi/10923https://t.me/NewHasanMohaddesi/10924 نشان داد که ظاهرا نقطه ارشمیدسی جدال یک فلسفه خوان (عبدالکریمی)با یک مدرس- محقق-مولف
علوم اجتماعی(محدثی گیلوایی ) بر سر اینست که تحلیل
های فلسفه و
علوم اجتماعی به خوانش
های متفاوت از جامعه منجر می شوند.
🔹هر چند اصل این بحث درست است که دست کم بر وفق ارای فیلسوفان
علوم انسانی
اجتماعی برجسته کلاسیک و معاصر ( دورکیم و وبر و زیمل و هابرماس ) خوانش
های فلسفی از جامعه منجر به فلسفه
اجتماعی می شود چون تصویری ایدئال از جامعه و انسان
اجتماعی و زندگی
اجتماعی خلق می کند و نه تصویری رئال و واقعی انگونه که خوانش
علوم اجتماعی از جامعه خلق می کند و این تفاوت جدی میان تحلیل
علوم اجتماعی از جامعه( جامعه شناسی ) و تحلیل فلسفی از جامعه ( فلسفه
اجتماعی ) است ....
🔹اما آنچه در جدال مزبور از آن غفلت شده اینست که فلسفه
اجتماعی و علم
اجتماعی دو روی یک سکه اند :سکه فهم جامعه. و لذا فلسفه خوان و فلسفه دانی که میخواهد جامعه را تحلیل کند باید علم
اجتماعی هم بداند و
علوم اجتماعی خوان و
علوم اجتماعی دان هم باید به وقت تحلیل فلسفی جامعه با فلسفه
های کلاسیک و مدرن و معاصر و پست مدرن و تلفیقی و فلسفه
های مضاف آشنایی داشته باشد
🔹 ازین منظر اصل مساله اینست دست کم در مورد جامعه ایران ؛ که ما فیلسوف نداریم ؛ آنچه داریم مترجم متون فلسفی و مولف کتابهای فلسفه و مدرس فلسفه و دانش آموخته دکترای فلسفه است !در بهترین حالت ممکنست چند شارح برجسته فلسفه غرب و اسلامی از جنس فلسفه خوان
های فلسفه دان داشته باشیم ...
🔹در آن روی سکه نیز ؛ متاسفانه
علوم اجتماعی خوانده های ما ( از استادان پیش کسوت تا اصحاب
علوم اجتماعی میان سال و جوان و از حرفه ای ها تا آماتورها و دانش آموختگان امروزین
علوم اجتماعی ) عمدتا با فلسفه مانوس نیستند و لذا
علوم اجتماعی ما دچار فقر بینش فلسفی است...
🔹در مورد فقر بینش
اجتماعی در میان
علوم اجتماعی خوانده های سابق و لاحق نیز بارها این نقد جدی صورت گرفته که کم سوادی و بی سوادی دامن اکثریت اصحاب
علوم اجتماعی ایرانی را گرفته است !و متاسفانه بروز این سندروم نیزافزایش یافته است!
🔹از سوی دیگر اجتماع
علوم اجتماعی خوانده های ما در ایران کنونی نه چندان درگیرفلسفه
اجتماعی اند ونه چندان درگیر علم
اجتماعی!این که درگیر چه چیزی هستند خود محل تامل است! شاید درگیر زندگی شخصی اند و یا دلمشغول بازاری شدن و سلبریتی دانشگاهی شدن و ورود به دولت و حکومت اند برای سیاست پیشگی و غیره. بهر حال هر چه هست اکثرعلوم
اجتماعی خوانده های ما نه در اجتماع علمی
علوم اجتماعی ایرانی درگیری فکری فلسفی
اجتماعی دارند و نه دغدغه حوزه عمومی و جامعه مدنی دارند و نه مساله کاوش حقیقت انسان و جهان
اجتماعی از منظر فلسفه و فلسفه
اجتماعی و علم
اجتماعی....
🔹میمانند اقلیتی از اصحاب
علوم اجتماعی خوان و
علوم اجتماعی دان که حقیقتا درگیر در اجتماع علمی
علوم اجتماعی اند و با فلسفه
های تحلیلی و قاره ای و مضاف و حتی فلسفه اسلامی یا فلسفه مسلمانان و تفکر
اجتماعی مسلمین هستند....
🔹این که چه باید کرد ،هر چند در درجه اول نیازمند هماندیشیهای انتقادی مشترک اصحاب
علوم اجتماعی و اصحاب فلسفه و اجماع این دو اجتماع علمی است ، با اینحال
می توان متفرد نیز چاره اندیشی کرد .
🔻لذا بنظر ما جدی گرفتن پل فلسفه و علم
اجتماعی یعنی فلسفه
علوم اجتماعی و نیز جدی گرفتن فهم خوانشهای فلسفی کلاسیکها در علم
اجتماعی که همان فلسفه
اجتماعی مندرج در علم
اجتماعی واقع گرا است و نیز تقویت نقد فلسفی
اجتماعی اجتماع
علوم اجتماعی ایرانی ( هم خود انتقادی و هم دگر انتقادی ) و دغدغه ترویج و توسعه فرهنگ نقد در
علوم اجتماعی ایرانی و پذیرش نقد و گشودگی بروی نقد در انجمن
های علوم اجتماعی می تواند کارساز باشد.
Tehran
6 05 1403
@smnejatihosseini #فلسفه_خوانده_های_ایرانی#علوم_اجتماعی_خوانده_های_ایرانی#فقر_فلسفی_علوم_اجتماعی_خوانده_ها#فقر_بینش_اجتماعی_فلسفه_خوانده_ها #فلسفه_اجتماعی #فلسفه_علوم_اجتماعی #علم_اجتماعی_فلسفی#نقد_علوم_اجتماعی_خوانده_های_ایرانی#نقد_فلسفه_خوانده_های_ایرانی#ترویج_فرهنگ_نقد #عبدالکریمی#محدثی_گیلوایی#نجاتی_حسینی🔰پوشه شنیداری مباحث محدثی و عبدالکریمی
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10912?single