🔰با حسن محدثی گیلوایی در اعتراض او به مناسبتی به عنوان روز معلم اشتراک نظر دارم
🔰🔻🔻🔻🔻https://t.me/NewHasanMohaddesi/10651🔻🔻🔻🔻 @smnejatihosseini محدثی دراعتراض به بزرگ داشتهای مناسبتی صوری که ماشین سیاسی تقویم سازی طی این چند دهه ساخته است
ابژگی کنش گرانی ( اعم از معلم و دانشجویان و دانش آموز و کارگر و دلنشکاهی و کارمند و مهندس و پزشک و بازاری و...) را میبیند که در زندگی روزمره اسیر دست ساختارها و نهادها و مقررات و قوانین همان ماشین سیاسی تقویم ساز و مناسبت ساز هستند
ماشین سیاسی تقویم ساز و مناسبت سازی که در کار استعمار و استثمار و استضعاف و استحمار کنش گران جامعه ( اعم از معلم و کارگر و دانش اموز و دانشجو و دانشگاهی و بازاری و ....) با هدف تبدیل کردن آن ها از یک سوژه خوداگاه منتقد معترض خواهان تغییر به یک ابژه مطیع و رام و خوکرده به تبلیغات رسانه ای ایدئولوژیک حکومتی است
از جمله خوکردگی به مناسب سازی های تقویمی فریب کارانه و ریاکارانه ای چون روز معلم و کارگر و دانشجو و دانشگاهی و مادر و زن و مهندس و پژوهشگر و پزشک و....
ازین لحاظ اعتراضات متنی انتقادی مانند آنچه محدثی گیلوایی از سر
سوژگی و گریز از ابژگی نگاشته است قابل تامل اند و قابل همدلی و همفهمی
محدثی بهعنوان یکی از دهها معلم پژوهشگر دانشپژوه مولف خواهان
سوژگی در گریز از ابژگی
( و بر خلاف هزاران دیگری که تن به ابژگی می دهند در گریز از
سوژگی ؟!)
نخواسته است ابژه شود چون می خواهد
سوژگی اش را به عنوان یک معلم پژوهشگر منتقد معترض هم چنان حفظ کند
و نیز زان مهم تر او خواهان شرکت نکردن و عدم حضور در چنین مناسبتهایی است که منجر به شراکت کنش گران در تبدیل شدن شان از سوژه فعال منتقد معترض پویا و خواهان دگرگونی به یک ابژه منفعل ایستای مطیع ساکت و خاموش و خو کرده به وضع موجود میشود .
خلاصه آنچه می خواهم بگویم اینست
مناسبت سازی های تقویمی ماشین سیاسی مانند روز معلم و کارگر و مادر و زن و دانش آموز و دانشجو و پزشک و پژوهشگر و مهندس و معمار و ....همه در خدمت ابژگی سوژه های اجتماعی( معلم و کارگر و دانش آموز و دانشجو و دانشگاهی و حوزوی و بازاری و....) هستند
این جریان اجتماعی
نسبتا یادآور نظریه استیضاح التوسری است که روایتی از تبدیل شدن سوژه ها به ابژه در یک فرایند ایدئولوژیکی توسط ماشین سیاسی است .
هم چنین بزرگ داشت مناسبتهای تقویمی( مانند روز معلم و کارگر و دانش آموز و دانشجو و...) که با شراکت خود کنش گران مخاطب ( معلمان و کارگران و دانش آموزان و دانشگاهیان و دانشجویان و....) محقق میشود خیلی شبیه روایت گرامشی از هژمونی( سلطه پذیری با رضایت کنش گران ) است .
همه این ها را نیز می توان با مفهوم ایدئولوژی در معنای مارکسی آن ( که مشروعیت بخشی به قدرت حاکم و توجیه وضع موجود و تحریف امر واقع و پنهان سازی فقر و محرومیت و سرکوب و ستم است ) تحلیل و فهم کرد .
با نظریه دانش-قدرت فوکو و اراده معطوف به قدرت نیچه نیز می توان کارکردها و مکانیزم مناسب سازی های تقویمی (مانند روز معلم و کارگر و زن و مادر و دانش آموز و دانشجو و دانشگاهی و...)را بخوبی فهم کرد .
با این وصف بزرگ داشت گروههای اجتماعی مهم و موثر جامعه( کارگران و معلمان و دانش آموزان و دانشگاهیان و مهندسان و پزشکان و امدادگران و مددکاران اجتماعی و پرستاران و زنان و جوانان و....) را نباید نفی و بی ارزش و بی اعتبار کرد .
لازم است با مکانیزم های منطقی و سازوکارهای اخلاقی
واقعی که به دور از فریب کاری اند مناسبت هایی برای یادآوری اهمیت کارکردی این گروههای اجتماعی برای پویایی و پایایی و کارایی جامعه داشت و
سوژگی این گروهها را بازتولید کرد .
Tehran
10 02 1403
@smnejatihosseini #مناسبت_سازیهای_تقویمی#ماشین_سیاسی_تقویم_سازی_مناسبتی #ابژگی_کنشگران#سوژگی_کنشگران#ایدئولوژی_مارکسی#استیضاح_آلتوسری#هژمونی_گرامشی#دانش_قدرت_فوکویی#اراده_معطوف_به_قدرت_نیچه_ای#محدثی_گیلوایی_و_اعتراض_به_روز_معلم #نجاتی_حسینی