♦️رأی دادن همچون معامله: نظریهای برای وضع کنونیی ایران /۱
✍️ حسن محدثیی گیلوایی۱۳ تیر ۱۴۰۳
در یکی دو ماهی که گذشت، مخاطبان زیادی (نظیر برادر عزیزی که مطالب فوق را نوشته اند؛
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10812) دائما مرا زیر سؤال برده اند که چرا در مورد انتخابات سکوت کردهای؟ و چه کار باید کرد؟ باید رأی بدهیم یا رأی ندهیم؟ و اگر رأی بدهیم، به چه کسی رأی بدهیم؟ دانشجویان ام نیز بارها از من خواسته اند در این باره بنویسم و سکوت ام برای آنان نامفهوم و غیر قابل قبول بوده است. اینک که دور اول انتخابات برگزار شده و مطابق آمار رسمی قریب شصت و یک در صد واجدان شرایط
رای دادن، رأی نداده اند، مساله برایشان حادتر شده است و
در این فضایی که جریان اصلاحطلبیی موجود در حال قهرمانسازی از کاندیدای خود (دکتر پزشکیان) و اهریمنیسازی از کاندیدای رقیب (دکتر سعید جلیلی) است و بهطور مداوم ترس را به درون اذهان جامعه پمپاژ رسانهای میکند، پرسشها بهنحو جدیتر برای مخاطبان مطرح شده است.
راستاش بنا به دلایلی مایل نبودم در این باره چیزی بگویم. اما اکنون بعد از پرسشهای فراوانی که مخاطبان و دانشجویان ام پرسیده اند، بهاجمال نظر خود را مینویسم و با توجه به این فضا که کم و بیش قابل پیشبینی است چه کسی برگزیده میشود، میکوشم بحث را از سطح مسائل روز و جاری فراتر ببرم و بدان قالب نظری بدهم و نمونهای از کار نظریهپردازانه ارائه کنم؛ زیرا
اعتقاد دارم که ما بیش از هر زمان دیگری به کسانی نیاز داریم که مسائل جامعهمان را بهنحو نظریهپردازانه بيانديشند. از این رو، در زیر گام به گام این صورتبندیی نظری را تعبیه میکنم. من پرسش را عام میگیرم و پاسخی عام برای همهی انواع انتخابات میدهم:
در انتخابات (چه در انتخابات سیاسی و چه در انتخابات اداری و سازمانی یا صنفی) برای افراد واجد شرایط رای دادن، چهگزینهای مطلوبترین گزینه است؟۱. نخست اینکه میبایست در دو راهیی رأی دادن یا رأی ندادن، گزینهای را برگزینیم که کنش ما را بدل به کنش عقلانی بکند، زیرا ساز و کار
رایدهی، اساسا برای انتخاب بهینه تعبیه شده و کنشهای عقلانی اند که میتوانند چنین نتیجهای را بیشتر از اشکال دیگر کنش تضمین کنند. البته عقلانی بودن به معنای این نیست که کنش ما میبایست ضد عواطف ما یا مردم باشد. کنش ما میتواند عقلانی باشد، اما با عواطف ما نیز همساز باشد و عواطف را بهمنزلهی پشتوانهای انسانی و روانی، در کنار خود داشته باشد و از آن نیرو بگیرد و تقویت شود.
اما نخستین نقطه ضعف اساسیی ساز و کار
رای
گیری، همینجا زاده میشود: مردم ممکن است رأی بدهند اما کنش عقلانی نکنند. مثلا تحت تأثیر صرف عواطف یا روابط قبیلهای و روابط خاصگرایانهی دیگر یا بنا به تعلقات و علایقی دیگر رأی بدهند. ممکن است اصلاً به بلوغ رأیدهی نرسیده باشند. پس اینجا کار فرهنگی لازم است تا مردم به تعبیر علیی شریعتی بدل به صاحبان «رأی» گردند؛ البته برخلاف نظر او نباید برای اینکار دموکراسی را به تعویق انداخت بلکه باید آن را بهکار گرفت تا مردم به بلوغ رأیدهی سیاسی یا غیرسیاسی برسند.
۲. برای اینکه به زبان همهکس فهمی سخن بگوییم تا عادیترین مردمان هم بحث ما را در بارهی کنش سیاسیی عقلانی فهم بکنند، میتوانیم از مردم بخواهیم
رأی دادن را مثل یک معامله تلقی بکنند و هر بار از خود بپرسند آیا شرایط لازم برای انجام یک معاملهی بهینه فراهم است. روشن است که در هر ما معامله چیزی میدهیم و چیزی میگیریم.
۳. حالا این پرسش مطرح میشود که من در قبال رأی ام چه چیزی بگیرم؟ من میتوانم چلوکباب بگیرم، یا پول بگیرم، یا وعدهی پست بگیرم، یا وعدههای مالی و سمتیی دیگر بگیرم. این دومین نقطه ضعف اساسیی ساز و کار
رای
گیری است: زیرا مردم ممکن است رأی را در جهت ضد ارزشهای دموکراسی معامله کنند و اگر من رأی خود را برای چلوکباب یا سمت یا هر نوع منفعت مادیی دیگر بفروشم، بهلحاظ نظری بر ضد ارزشهای دموکراسی عمل کرده ام. نظام دموکراتیک باید بتواند تا جاییکه ممکن است از رأیفروشی جلوگیری کند و آرا، محتوایی در راستای ارزشهای دموکراسی داشته باشند. یکی از مهمترین ارزشهای دموکراسی،
تحقق حق تعیینگریی رایدهندهگان است. بنابراین،
رای دهنده اگر
رای خود را با چیزی غیر از توان تعیینگری اش معامله کند، زیانکار میشود و جامعه را هم بهقدر اهمیت
رای خود زیانکار میکند.
ادامه دارد.
👇👇👇#معامله#انتخابات#رایگیری#دستآورد#کنش_عقلانی#شهروند_حقیقی#حق_تعیینگری_اجتماعی#حق_تعیینگری_سیاسی@NewHasanMohaddesi